غیرمنتظره نیست که در اینروزها که پیامهای مثلا اخلاقی حرف اول را میزند، این اندازه از قدرت سگ استقبال شود؛ سر و شکل فیلم The Power Of Dog (قدرت سگ) شبیه به وسترنهای جان فورد میماند ولی هیچ چیزش وسترن (بهمعنای کلاسیک کلمه) نیست. فیلم همان قدر با ژانر خودش بیگانه است که با شخصیتها، فضا و مسالهاش. البته که هیچ ژانر و قاعدهای غیرقابل شکستن نیست اما مساله مسیر نادرستی است که فیلم در این بستر انتخاب میکند. مشکل این است که میخواهد از بستر ذهنی ما از فضای وسترن استفاده کند و توصیههای روانشناسانهاش را عرضه کند.
کارگردان: Jane Campion
نویسنده: Jane Campion, Thomas Savage
بازیگران: Benedict Cumberbatch, Geneviève Lemon, Jesse Plemons
خلاصه داستان: قدرت سگ ، نام فیلمی وسترن و غمانگیز محصول سال ۲۰۲۱ به کارگردانی جین کمپیون میباشد. زمانی که یکی از دو برادری که صاحب یک مزرعه بزرگ در مونتانا هستند ازدواج می کند، ناخواسته در رقابت با یکدیگر قرار می گیرند و …
به فصلبندی فیلم دقت کنید و به شخصیتها که چنان خطکشیهای واضحی بینشان وجود دارد که ذرهای بیننده به زحمت درک شخصیتها نیفتد. کاملا میتوانیم بگوییم فیل نماینده چه دیدگاهی است، جرج نماینده چه و بقیه همینطور.
در فیلم گفته میشود دو برادر، 25 سال است با هم گلهداری میکنند اما آنقدر بیگانه با هم و فاقد تاثیر و تاثرند که گویی فقط پس از «سه دو یک حرکت» گفتن کارگردان کنار هم قرار گرفتهاند.
فیل احتمالا نماینده اصطلاحی است که باب شده این روزها به نام مردانگی سمی! یعنی مردی که رفتارهای غلط سنتی دارد. البته چیزی که ما از فیل میبینیم مخالف بودن با همه چیز و گنداخلاقی است. وقتی بیشتر با او آشنا میشویم متوجه میشویم که او آدم بیدنیا و بیمنطقی است که البته فیلمساز حسابی دلش برای او میسوزد. چون او را هم یک قربانی میبیند که امیال همجنسگرایانهاش را سرکوب کرده.
از آن سو جرج الکی مهربان است و مردِ مطابق میل فیلمساز. کسی که اندازه حمام میرود، خوشپوش است میان گله گاوها و گل و پیانو خریدن و احساس خرج کردن میفهمد. متوجه گریه زن میشود و کمک میکند. البته مشکلی با این مرد ایدهآل ندارم فقط سر بر آوردنش میان گاوچرانها را نمیفهمم!
رز را ابتدا مادر سختیکشیده و شاید تا حدی کنترلگر میبینیم که رابطهاش با پیتر کمی مدل سطحی مادر و پسر سریال «متل بیتس» را به یاد میآورد. اما درعینحال به خواست فیلمساز اهل پیانو است بدون آنکه بلد باشد. و خیلی مشروب میخورد به گونهای که هر سوراخی را سراغ بگیرید بطری جاساز کرده.
در فیلم The Power Of Dog چند بار شاهد تقابل فیل و رز هستیم. که به همنوازی هم میرسند. واقعا نمیدانیم مساله اصلیشان چیست جز اینکه میدانیم با حذف فیل احتمالا همه چیز بهتر میشود.
در نهایت اینکه روابط این فیلم اگر میخواهد با پرداختی روانشناسانه همراه باشد قاعدتا باید در مدیومشاتها و توشاتها و کلوزها اتفاق بیفتد و فکر نکنم این لانگهای تقلیدی و چشمنواز و فیلمبرداری اسکوپ به کار جین کمپیون بیاید. نکتهای که در حوزه تکنیک ذهن انسان را درگیر میکند رفتار ابتدایی کارگردان فیلم (با یک اسکار) با دوربین و دکوپاژ است. پلانهای باز و دوری که در ابتدای فیلم میبینیم ما را به هیچوجه با موقعیت مکانی که فیلم درآن اتفاق میافتد آشنا نمیکند و به اصطلاح نقشه و معماری و شهرسازی را نمیفهمیم.
مخاطب متوجه نمیشود که این گاوچرانها از کجا میآیند و به کجا میروند.
بنديكت كامبربچ نقش اصلى فيلم را بر عهده دارد. بازيگر انگليسى تبارى كه مناسب نقشش نيست. همچنان ته لهجه ى بريتيش دارد و استايل اش انگليسى است.
فیلم The Power Of Dog (قدرت سگ) یک بازگشت نه چندان شکوهمند برای جین کمپیون فیلمساز استرالیایی بعد از 29 سال، پس از موفقیت فیلم معروف فمینیستی اش “پیانو” و تکرار نشانه های متنی فیلم پیانو در هیبتی وسترن، حالا در صحرای مونتانا و مثلث دو مرد و یک زن و پیانو به عنوان نشانه ای متنی و ارتباطی بود.