حرف کسانی که می گویند عشق ما از خودخواهی خالی است خنده دار است، زیرا همه امیال ما طبق خواست قدرت ما است.”نیچه”
در زمانهای که عشق را با ایثار و بخشش مترادف کردهاند یک نفر باید به ما یادآوری کند عشق همان زنجیریست که بر پای معشوق میبندیم. جبران خلیل جبران جایی میگوید:” یکدیگر را دوست بدارید اما بگذارید باد بوزد. عشق را به زنجیر یکدیگر بدل نکنیم”.
کارگردان: Aneesh Chaganty
نویسنده: Aneesh Chaganty, Sev Ohanian
بازیگران: Sarah Paulson, Kiera Allen, Sara Sohn
خلاصه داستان: فرار، فیلمی ترسناک و رازآلود محصول 2020 به کارگردانی آنیش چگنتی میباشد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است ، یک نوجوان مدرسهای در خانه کمکم به مادرش مشکوک میشود ، او متوجه میشود مادرش راز شومی را از او مخفی نگه داشته است و…
زن که فرزند خود را از دست داده، فرزند دیگری را با ترفندی عجیب زمینگیر کرده و خود را مادر او اعلاممیکند. او از لحظه به لحظه محبت کردن به این دختر فلج لذت میبرد چرا که کسی را میخواهد که محبتش را نثار او کند. برای او هیچ اهمیتی ندارد که این دختر جوان و زیبا میتواند راه برود و زندگی کند، او از گریختن دختر میترسد. به دختر نگاه میکند و میگوید : “یکبار رو بگو که من مادر خوبی نبودم”.
جنون و عشق کاری کرده زن فراموش کند که مادرِ دختر نیست و نامادری خوبی هم نبوده.
فیلم به شکل نمادین دختر را فلج کرده.
آیا محبت دیگران باید پای فرار از چنگال آنها را از ما بگیرد؟
جایی خواندم:چه خوب است فراموشی وگرنه فرزند چگونه دل میکند از مادری که به او شیر میداده؟
برخی محبتها اگر واقعا برای ما بوده باید اجازهی رشد را به ما بدهند نه اینکه ما را اسیرِ فرد مقابل کنند. اگر محبت هم داد و ستدی باشد بازاری، چه فرقی بین محبت و یک اسکناس یک دلاری وجود دارد؟ اگر دیگران را به شرطی دوست بداریم که فقط برای ما باشند چه لذتی دارد این محبت برای فردی که مورد محبت قرار میگیرد؟
مشکل از جایی شروع میشود که دختر به سن کالج رسیده و زن میترسد که با رفتن از آن خانه دختر هرگز برنگردد و یا اینکه پدر مادر واقعی خود را پیدا کند. اگر زن صادقانه به دختر محبت میکرد آیا دختر محبت های او را فراموش میکرد؟ آیا باز هم او را مادر واقعی خود نمیدانست؟
در انتهای فیلم دختر اندکی توانایی راه رفتن را بازیافته. اما میبینیم دخترک معصوم به بیرحمانهترین شکل از زن انتقام میگیرد.
عشق در این فیلم به نفرت و انتقام و شکنجه تبدیل میشود و ما را به یاد آن جملهی معروف میاندازد که:”نقطهی مقابل عشق بی تفاوتی است نه نفرت. نفرت و عشق رابطهی تنگاتنگی دارند”
هرگز نباید کاری کرد که محبتمان زنجیری برای دیگران شود وگرنه همان زنجیر که به پای دیگران میبندیم گلوی خودمان را خفه میکند.