آموزش زبان انگلیسی آنلاین فرالن
5/5 - (1 امتیاز)

نقد فیلم پدرخوانده 1 | The Godfather (1972)

فیلم «پدرخوانده» یکی از مهم‌ترین آثار تاریخ سینماست؛ اثری که نه‌فقط یک داستان جنایی، بلکه روایت دنیایی بسته، خانوادگی و کاملاً خودبسنده را پیش چشم مخاطب می‌گذارد. همین نگاه از درون است که باعث می‌شود با شخصیت‌هایی همذات‌پنداری کنیم که در بنیاد خود آدم‌هایی شرور و جنایت‌کارند. فیلمنامهٔ ماریو پوزو و فرانسیس فورد کاپولا چنان ماهرانه ما را به دل مافیا می‌برد که ناخواسته قوانین و اخلاقیات آن‌ها را همان‌طور که هستند می‌پذیریم و در چارچوب دنیای آن‌ها قضاوت می‌کنیم. در تمام طول فیلم، دون ویتو کورلئونه (مارلون براندو) هیچ کار واقعاً ناپسندی انجام نمی‌دهد و حتی شخصیتی تحسین‌برانگیز به نظر می‌رسد.

نقد فیلم پدرخوانده 1 | The Godfather (1972) 11

در «پدرخوانده» هیچ قربانی واقعی از جرم‌های مافیا دیده نمی‌شود؛ نه زنی در دام فحشا، نه خانواده‌ای نابودشده بر اثر قمار، نه کسی که زیر چرخ‌های اخاذی و کلاهبرداری له شود. تنها پلیسی که نقش مهمی دارد، خودش فاسد است. جهان فیلم، جهانی‌ست که تنها از زاویهٔ مافیا روایت می‌شود؛ جهانی که در آن خیر و شر معنای دیگری دارند و تنها گناه واقعی، خیانت به خانواده است. همان‌طور که مایکل کورلئونه (آل پاچینو) می‌گوید: «هیچ‌وقت علیه خانواده موضع نگیر.»

اولین تصویر فیلم، اتاقی تاریک و پرده‌کشیده است. روز عروسی دختر دون ویتو است و طبق سنت سیسیلی، در چنین روزی پدر خانواده باید هر درخواست معقولی را بپذیرد. مردی آمده تا برای تجاوز به دخترش تقاضای عدالت کند. دون ویتو از او می‌پرسد چرا زودتر نیامده است. مرد می‌گوید: «رفتم پیش پلیس، مثل یک آمریکایی خوب.» پاسخ دون ویتو، قلب تپندهٔ جهان‌بینی فیلم را آشکار می‌کند: «چرا رفتی پیش پلیس؟ چرا اول نیامدی پیش من؟ اگر با دوستی می‌آمدی، آن مرد پَست امروز داشت تاوان می‌داد.» فیلم از همان ابتدا نشان می‌دهد که عدالت، قدرت و حمایت در این دنیا فقط از «خانواده» می‌گذرد.

این پست را هم بخوانید:
نقد فیلم The Godfather: Part II (پدرخوانده 2)

نقد فیلم پدرخوانده 1 | The Godfather (1972) 13

در طول سکانس طولانی و فوق‌العادهٔ عروسی، کاپولا تقریباً تمام شخصیت‌های اصلی را معرفی می‌کند و با مهارتی مثال‌زدنی، ویژگی‌های کلیدی هرکدام را در ذهن مخاطب جا می‌اندازد. فیلم از هیچ فرمولی تبعیت نمی‌کند، جز انتقال قدرت از نسل قدیم به جدید. فیلمنامه با ظرافتی مثال‌زدنی عناصر مختلف را در زمان مناسب پیوند می‌دهد؛ از درخواست جانی فونتین و پیامدهایش در هالیوود گرفته تا قولی که دون ویتو به مرد مُرده‌شور می‌دهد: «روزی از تو خواهش می‌کنم…» و وقتی آن روز می‌رسد، لطفش نه خشونت، بلکه کمک به حفظ آرامش همسرش است.

جالب اینکه نام همسر دون ویتو در فیلم هیچ‌وقت مطرح نمی‌شود. او سایه‌ای کم‌اهمیت است؛ زنی سنتی که نقشی در تصمیم‌ها ندارد. زنان در جهان «پدرخوانده» حضور پررنگی ندارند. سانی با بی‌تفاوتی از زنان سوءاستفاده می‌کند. کاننی، دختر دون، حتی اجازه ندارد شوهرش وارد کار خانواده شود. وفاداری اصل بنیادین این دنیا است؛ وفاداری به خانواده مهم‌تر از صداقت، عشق یا اخلاق.

نقد فیلم پدرخوانده 1 | The Godfather (1972) 15

مایکل در آغاز فیلم بیرون از دنیای مافیاست و می‌خواهد با کی آدامز (دایان کیتون) ازدواج کند. اما نقطهٔ عطف او زمانی است که جان پدرش را نجات می‌دهد و در گوش او می‌گوید: «از الآن با شما هستم.» بعد از کشتن پلیس فاسد، به سیسیل می‌گریزد و با آپولونیا ازدواج می‌کند؛ زنی که حتی زبان همدیگر را نمی‌فهمند، اما عشق در دنیای مافیا مانعی زبانی ندارد. پس از مرگ آپولونیا، به آمریکا برمی‌گردد و دوباره سراغ کی می‌رود. مسائل احساسی، اخلاقی و گذشتهٔ او اهمیتی برای داستان ندارد؛ تنها چیزی که اهمیت دارد «نقش» او در خانواده است.

این پست را هم بخوانید:
دانلود کتاب زندگینامه مارلون براندو

اوج فیلم جایی است که مایکل هم‌زمان با مراسم تعمید، رؤسای دیگر خانواده‌های مافیا را به قتل می‌رساند. این سکانس مشهور که به «قتل‌های تعمید» معروف است، از شاهکارهای تدوین و کارگردانی در سینماست و تبدیل‌شدن مایکل به پدرخواندهٔ جدید را تثبیت می‌کند.

نقد فیلم پدرخوانده 1 | The Godfather (1972) 17

ویتوی کورلئونه، مرکز اخلاقی فیلم است؛ مردی سالخورده و خردمند که با تجارت مواد مخدر مخالف است و آن را «کثیف» می‌داند. فیلم با هوشمندی جهان را طوری ترسیم می‌کند که انگار اگر قدرت دست دون ویتو می‌بود، تنها «جرایم بدون قربانی» وجود داشت. کاپولا خیلی حساب‌شده قضاوت مخاطب را هدایت می‌کند تا در نهایت مرگ دون ویتو بین بوته‌های گوجه‌فرنگی، شبیه رفتن یک اسطوره به نظر برسد.

فیلم‌برداری گوردون ویلیس به خاطر تاریکی و سایه‌های عمیقش مشهور است؛ سبکی که روی پردهٔ تلویزیون به‌خوبی دیده نمی‌شود. کاپولا چهره‌هایی با ویژگی‌های برجسته انتخاب کرده؛ از چانه‌های سنگین تا چشم‌های فرو‌رفته، که هرکدام تهدید یا قدرت را در نگاه اول منتقل می‌کنند. بازی براندو با گونه‌های پف‌کرده و گربهٔ معروفش مشهور است، اما فیلم نشان می‌دهد که این‌ها فقط ابزارند؛ او کاملاً در نقش فرو رفته است. پاچینو نیز مایکل را با سکوت، خونسردی و نگاه‌هایی مهار‌شده تصویر می‌کند؛ مردی که آموخته هرگز در حضور غریبه‌ها حرف نزند.

موسیقی نینو روتا با حس غم، نوستالژی و حسرت، روح فیلم را کامل می‌کند. انگار موسیقی می‌گوید اگر فقط به حرف‌های پدرخوانده گوش داده بودیم، سرنوشت همه بهتر می‌شد.

نقد فیلم پدرخوانده 1 | The Godfather (1972) 19

در نهایت «پدرخوانده» نه‌فقط یک فیلم جنایی، بلکه داستانی دربارهٔ قدرت، وفاداری، خیانت و فروپاشی تدریجی یک خانواده است. کاپولا با ساخت جهانی تاریک اما مسحورکننده، کاری می‌کند که مخاطب میان عشق و خشونت، وفاداری و جنایت، اخلاق و مصلحت سردرگم بماند. اگرچه شخصیت‌ها بی‌رحم و جنایت‌کارند، اما روایت از درون باعث می‌شود با آن‌ها همدلی کنیم؛ و این بزرگ‌ترین جادوی فیلم است.

این پست را هم بخوانید:
نقد فیلم Detachment (گسیختگی) محصول 2011

در جمع‌بندی، «پدرخوانده» یکی از تاثیرگذارترین و ماندگارترین فیلم‌های تاریخ سینماست؛ روایتی که فراتر از یک داستان مافیا عمل می‌کند و به بررسی قدرت، خانواده، اخلاق و میراث نسل‌ها می‌پردازد. همین عمق و پیچیدگی باعث شده نقد فیلم پدرخوانده همیشه جذاب، قابل‌بحث و الهام‌بخش باقی بماند؛ چه برای عاشقان سینما و چه برای کسانی که به دنبال شناخت یکی از ستون‌های سینمای جهان هستند.

منتقد: Roger Ebert

5/5 - (1 امتیاز)
نظر شما چیست؟ شما هم نظر خودتان را در مورد این فیلم در بخش نظرات بنویسید. اگر نظر و مطلب مفید و کاملی داشته باشید، امکان اضافه شدن نظر شما به محتوای این پست وجود دارد!
حتما عضو کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام سینما مدرن باشید! ما در تلگرام و اینستاگرام مطالب متفاوت تری داریم که در سایت نیست!
5/5 - (1 امتیاز)

زود بیا یوتیوب سینما مدرن ویدئو جدید داریم!
// //