در این مطلب به نقد و بررسی فیلم The Banker (بانکدار) می پردازیم. این فیلم به کارگردانی جرج نلفی است و بازیگرانی همچون ساموئل ال. جکسون، آنتونی مکی و نیکلاس هولت در آن بازی کرده اند.

کارگردان: George Nolfi
نویسنده: Niceole R. Levy , George Nolfi
بازیگران: Anthony Mackie, Samuel L. Jackson, Nicholas Hoult
خلاصه داستان: این فیلم بر اساس داستان واقعی دو کارآفرین سیاهپوست به نامهای برنارد گرت و جو موریس ساخته شده است که در طی دههی پنجاه میلادی سعی میکنند با استخدام یک مرد سفیدپوست به نام مت استینر از طبقهی متوسط برای تشکیلاتشان و تعلیم او برای وانمود کردن به ریاست کسبوکار آنها در حالی که خودشان در لباس سرایدار و راننده فعالیت میکنند ، محدودیتهای تبعیض آن زمانه را دور بزنند. اما…
نزدیکهای انتخابات ریاست جمهوری در امریکاست و هالیوود که در چنگ دموکراتهاست باید به سیاهپوستها چیزهایی را یادآوری کند. مثلا اینکه ((خاطرتان باشد از آبخوریهای جداگانه آب مینوشیدید و حق تجارت و درآمد کلان نداشتید. اینها را مدیون ما دموکراتها هستید و ترامپِ نژادپرست چیزی نمانده شما را به آن دوران برگرداند.))
در گذشته ثروتمندان، به افرادی که با کار و کوشش پولدار می شدند به دیدهی تحقیر مینگریستند و آنها را تازه به دوران رسیده خطاب میکردند. اما حالا در سالهای اخیر اوضاع فرق کرده. همانهایی که منبع ثروتشان مشخص نیست ادعا میکنند که ثروتشان حاصل کار و تلاش و کوشش و لیاقت خودشان است.
فیلم هیچ خلاقیت جدیدی ندارد. از متدهای جدید سینمایی برای جذابیت بهره نبرده و نمونهی این فیلم را در گذشته را به کرات دیدهایم.
البته فیلمی قوی و سرگرم کننده است. بازیهای خارقالعاده کار را نجات میدهند. اما به هیچ وجه شبیه فیلمی ساخت ۲۰۲۰ نیست. روایتی خطی، داستانی کلیشهای، ترفندهایی تکراری. یک کار عانهپسند.

اما هدف از ساخت چنین کارهایی واضح است. هالیوود با این فیلمها این پیام را منتقل میکند که اگر موفق نشوید قطعا خودتان مقصرید. هر محدودیتی را میتوان دور زد. اگر تلاش کنید پیروزید. جالب این جاست که تعمدا به سراغ بانک رفته. جایی که نماد سرمایهداریست.
بانک در چنگ ثروتمندانی است که صاحبان اصلی قدرت هستند.
بانکدار را کاملا عامهپسند ساختهاند که در دلِ مردم نفوذ کند. فیلم از آیامدیبی امتیاز بالایی میگیرد که یعنی کارگردان به هدف خود رسیده.
در فیلمهایی مثل انگل ۲۰۱۹ و بانکدار، ثروتمندان را افراد سادهلوحی نشان میدهد که راحت میتوان با چند ترفند آنها را فریب داد. آیا واقعیت هم اینطور است؟
رومن گاری جایی مینویسد “به دیگران نگاه میکنم و میگویم چقدر احمقند در حالیکه میدانم احمق واقعی خود من هستم”
ثروتمندان سادهلوح نیستند. حداقل کسانی که تا حد تاسیس بانک در امریکا بالا میروند افرادی نیستند که به با چند حقهی ساده که برنارد روی آنها پیاده میکند فریب بخورند.
یکی از نقاط ضعف فیلم همین است. برنارد در بچگی در جبر مستعد است اما از اصول معاملهگری در فیلم نبوغی در برنارد نمیبینیم و متوجه نمیشویم با چه استعدادی از کفاشی به بانکداری رسید. آنهم در تگزاس محل سرکوب سیاهها. کاری که هرچند شدنی هم به نظر برسد نیازمند پرداخت بیشتری بود.

روز دادگاه برنارد به تنها چیزی که اعتراض دارد تبعیض نژادی است. فیلم اینطور وانمود میکند که سیستم بانکداری و سرمایهداری هیچ فسادی برای لو رفتن ندارد. تتها ایرادش تبعیض نژادی بود که حالا با مدرن شدن امریکا آنهم برطرف شده و عملا امریکا منتظر تحقق رویاهای مردمش است.
همهی ما میدانیم که اگر امریکایی ها اینقدر غرق رفاه و عدالت بودند پدیدهای مثل ترامپ را رئیسجمهور نمیکردند. چرا که به قول چامسکی، ترامپ صدای امریکای عصبانی بود!
به هرحال همیشه میتوان راه موفقیت را طی کرد. اما اگر فکر میکنید به این سادگی که در فیلم بانکدار مشاهده کردید طی میشود، اشتباه فکر کردهاید. فیلم اصلا ما را در رنج این دو مرد سیاهپوست شریک نمیکند و حتی لحظات زندانی شدن آنها را هم نشان نمیدهد.
فیلم بانکدار مردم را ناراحت نمیخواد بلکه فقط به دنبال متقاعد کردن مردم برای این موضوع است که تلاش کن تا موفق شوی. مثل شعار جابز که میگفت کاری را انجام بده که دوست داری. فیلم نشدنیهای این مسیر سخت را به نمایش نمیگذارد.
بانکدار قطعا ارزش دیدن دارد. مخصوصا به خاطر بازی تمام عیار ساموئل ال جکسون، سلطان بازیگران سیاهپوست!




