فیلم Mr Nobody گروه کوچکی از طرفداران اینترنتی دوآتشه را به دور خود جمع کرده است. این اتفاق کمی عجیب است؛ با توجه به اینکه این اثر فانتزی بهت آور و غافلگیرکننده که کمی چاشنی علمی-تخیلی نیز دارد.
کارگردان: Jaco Van Dormael
نویسنده: Jaco Van Dormael
بازیگران: Jared Leto, Sarah Polley, Diane Kruger
خلاصه داستان: آقای نوبادی یا آقای هیچکس، فیلمی در ژانر درام و علمی تخیلی به نویسندگی و کارگردانی ژاکو وان دورمال و تهیهکنندگی فیلیپ گودو است. جرد لتو، دیانه کروگر، سارا پلی و جونو تیمپل از بازیگران فیلم هستند. آقای نوبادی داستان زندگی مردیست که ناگهان یک روز بعد از بیدار شدن از خواب متوجه میشود که یک پیرمرد شده و اکنون سال 2092 است. او آخرین انسانیست که دچار پیری شده و در تمام دنیا به او توجه خاصی دارند. هر چند در ابتدا به نظر میرسد او درک درستی از اطرافش ندارد اما…
جرد لتو در نقش تجسم 35 ساله شخصیت اصلی فیلم یعنی Nemo Nobody (واژه Nemo در لاتین به معنای هیچ کس است) ظاهر می شود. ما شخصیت آقای هیچ کس را در چندین مرحله دیگر زندگی اش نیز ملاقات می کنیم: 9 سالگی، با بازی توماس برن، پانزده سالگی، با بازی تونی رگبو؛ و روز تولد 118 سالگی که جرد لتو در زیر نیم کیلو گریم بسیار باورپذیر نقش کهنسالی نیمو را بازی می کند. نسخه کهنسال این قهرمان، کم و بیش، داستان را برای یک خبرنگار (دنیل میز) تعریف می کند. این مصاحبه به این دلیل انجام می شود که نیمو آخرین انسان فانیِ در قید حیات در دنیا است؛ دنیایی که در آن چیزی به نام Telomerization (نوسازی بی پایان سلول ها) جامعه ای از شبه نامیرایان را پدید آورده است که هر کدام دارای خط عمرِ فردی مرتبط با «خوک سازگار با سلول های بنیادیِ» خود هستند.
اما این تنها عنصر اصلی علمی-تخیلی فیلم Mr Nobody به حساب می آید که گرچه از فیزیک کوانتوم الهام گرفته است، اما بیش از هر چیز به یک شعر سورئالیستی شباهت دارد. مطمئناً از این فیلم بوی سفر در زمان به مشام می رسد. ظاهراً نیمو نه تنها توانایی به عقب بازگرداندن زمان و اصلاح اشتباهات گذشته را دارد، بلکه به نظر می رسد که مثل یک آمیب (جانور تک سلولی) به نسخه های متعدد خودش نیز تکثیر می شود. وقتی به بزرگسالی می رسد، حداقل سه نسخه مختلف از نیمو با سه خانه ، سه بچه و سه همسر مختلف به طور همزمان وجود دارند.
آنا (دایان کروگر) تنها عشق واقعی نیمو است. الیز، با بازی حساس و حیرت انگیز سارا پالی، انتخاب دوم او به حساب می آید که در حقیقت به شدت نقطه مقابل و متضاد آنا است. پیوند نیمو با جین (لین-دان فام) گرچه از عشق بی بهره است، اما برای او بیش ترین کامیابی مادی را به ارمغان آورده است.
داستان فیلم Mr Nobody _به همراه نیمو_ حول محور توالی زمانی و مکان می چرخد و از یکی به دیگری پرش می کند؛ ذهن نیمو همزمان در تمام نسخه های خودش ساکن می شود. اگر تصور می کنید که چنین موضوعی گیج کننده است، باید بگویم که این طور نیست. بلکه اگر به چشم یک سواری کارناوالی هیجان انگیز به آن نگاه کنیم، بیش تر نشاط آور است تا گیج کننده.
بخشی از این هیجان به عوامل بصری فیلم مربوط می شود. ون دورمل با استادی تمام افسانه ای ساخته که به شدت و تا ابد تماشایی است؛ حتی در بیش از دو ساعت زمان فیلم. تصاویر پرتکرار _برگی سرگردان که از یک درخت افتاده، استخرهای شنا، وان های حمام و حجم های دیگری از آب_ یک ضرب آهنگ بصری غنی و قافیه ای درونی را خلق می کنند تا مطمئن شوند که حوصله شما سر نمی رود. در فیلم از موسیقی دوره ای مهیج و تداعی کننده نیز به طور مؤثر استفاده می شود؛ در واقع این فیلم از موسیقی به عنوان محرک احساسی و نه صرفاً جهت اشاره به یک دوره زمانی خاص بهره می برد. تقریباً تمام کادرهای تصاویر سرشار از شگفتی هستند.
جرد لتو در نقش نیمو_ یا در واقع در نقش چندین و چند نیموی فیلم_ خیلی خوب عمل می کند. اما باقی گروه بازیگران نیز به همراه پالی بسیار قوی هستند؛ نقش آفرینی های ماندگار رگبو در نقش نیموی نوجوان؛ جونو تمپل در نقش آنای نوجوان؛ ریس آیفنز و ناتاشا لیتل در نقش والدین نیمو که طلاقشان شکاف های روانی اسکیزوئید نیمو را تسریع می کند.
اهمیتی ندارد که در طول جریان فیلم چند بازیگر ظاهراً لهجه بریتانیایی می گیرند و بعد آن را از فراموش می کنند. نبود تداوم و پیوستگی تنها باعث افزایش حس عدم توازن می شود؛ آن هم از نوع سرگیجه آور و دلپذیرش.
فیلم Mr Nobody درباره چیست؟ در وهله اول درباره آن حس جهان شمول و همگانی است: این که زندگی بی سروصدا و به سرعت از کنار شما می گذرد و همچنین درباره حسرت آن دکمه بازگشتِ (reset) خیالی که به شما یک شانس مجدد خواهد داد. این فیلم درمورد ماهیت زمان و رابطه علت و معلولی است و همچنین درمورد این نظریه که شاید مسیرهای مختلف بسیاری _ شاید بی شماری_ به طور همزمان با یکدیگر هم زیستی داشته باشند.
اما علاوه بر این ها، این فیلم درباره نیروی درمان گر و بسیار انسانی تخیل است. تار و پود افسانه پیچیده Mr Nobody را یک مرد بسیار کهنسال در هم می تند. بعد از این که داستان نیمو برای چندمین بار ضد و نقیض می شود، گزارشگر با درماندگی به نیمو می گوید: «من نمی فهمم الیز مُرد یا نمُرد؟ تو که نمی تونستی هم بچه داشته باشی و هم نداشته باشی.»
در فانتزی شاعرانه و پر احساسِ ون دورمل، آن چه نیمو را زنده نگه می دارد حقیقت نیست، بلکه دروغ هایش هستند.