از ابتدا شاهد خاص بودن بندتا هستیم، کودکی که کائنات به خواست او عمل میکنند، در صومعه مجسمه مریم مقدس روی بندتا می افتد، دیگران شکسته نشدن مجسمه را معجزه میخوانند اما راهب اعظم در توضیح، این مسئله را انکار میکند، در جایی دیگر فیلم Benedetta ما میبینیم که دستان بندتا توسط مسیح که برایش مجسم شده بود زخم میشود، دیگران آن را آستیگمات و عنایت مسیح میخوانند اما راهب اعظم به سبب عدم وجود زخم بر پیشانی بندتا مانند نمونه های مشابه قبلی، وجود معجزه را رد میکند، در ادامه که پیشانی بندتا زخم میشود، همه تقدس بندتا را باور میکنند اما وجود شیشه شکسته زیر پاها، راهب اعظم و مخاطب را به شکی دوباره می اندازه که نکند بندتا فریبکار است؟ ما نیز از آنچه که اتفاق افتاده بیشتر از شخصیت ها، اطرافیان بندتا، نمیدانیم و باید با شواهد موجود قضاوت کنیم.
کارگردان: Paul Verhoeven
نویسنده: David Birke, Paul Verhoeven, Judith C. Brown
بازیگران: Virginie Efira, Charlotte Rampling, Daphne Patakia
خلاصه داستان: یک راهبه قرن هفدهم در ایتالیا که از دیدگاه های مذهبی و وابسته به عشق شهوانی رنج می برد. او از فردی کمک می گیرد اما رفته رفته رابطه این دو زن به یک رابطه ی عاشقانه تبدیل می شود…
تعریف عشق از نگاه ورهوفن ، کژتابی عجیبی را به بار می آورد. چطور ممکن است که مجسمه ی کوچک مریم مقدس که نوعی تله پاتی عاطفی بین بندتا و مریم مقدس ایجاد نموده، تبدیل به اشیایی به شکل آلت تناسلی مردانه برای ارضای میل جنسی شود.
بیننده در رابطه ی بندتا و بارتولمیو مخلوطی از عشق و شهوت میبیند. بین زمین و هوا این رابطه سرگردان است. بارتولمیو از عشق دم میزند اما به دنبال اعضای اغوا کننده بدن بندتا است شاید خواهر دیگری جز بندتا بود و این اغواگری را با خود داشت ، او به سمتش کشانده میشد و از طرفی امیال جنسی بندتا را با افکار مضحک خود مهیا میکند. و بندتایی که ما اصلا نه میبینیم او چطور عاشق بارتولمیو شده ، نه چطور شمایل عشق مسیح را در بارتولمیو بازیافته است. این ابژه ی تهی که ورهوفن از او صحبت میکند نه عشق نام دارد نه شهوت. فقط شاهد یک بازی موش و گربه هستیم که راهبان کلیسا را به باد نقد گرفته است. ما در این فیلم بیشتر شوخی های جنسی میبینیم تا انحرافات خرافی و فکری که سردمداران این تفکرات تباهی در نزد مردم، همین قشر سودجو و به اصطلاح کلیسا نشین هستند.
ما هیچ عمل مثبتی از طرف بندتا برای جمیع مردم نمیبینم اما او خواهان زیادی در بین مردم دارد. سر و دست برای او میشکنند و بندتا جز دعا کردن و متبرک نمودن افراد دم موت چیز دیگری از قداست ندارد.
رابطه بندتا و بارتولمیو توسط راهب اعظم از سوراخی که بر روی دیوار قرار داد مشاهده میشود، عملی که خود گناه است، زمانی که همه مان گناهکاریم، معصومیت و تقدس چگونه میتواند وجود داشته باشد؟ سخنان مسیح که از اواسط فیلم از زبان بندتا گفته میشود نوعی انتقال پیام است که در این پیام چیزی به ضرر بندتا وجود ندارد و فقط برای او منافع در بردارد. حال اگر شمایل مسیح را از بندتا سلب نماییم، این سلبيت ما را با یک فاحشه روبرو میکند و مانند آن میماند که دروغی را با زبان تقدس به دیگران گفته باشی و کل فیلم همین است در یک جمله. و اگر بازی درخشان بازیگر نقش بندتا نبود تحمل کردن فیلم Benedetta، سخت میشد.