در این نقد و بررسی به نقد فیلم An Interview with God می پردازیم. فیلم An Interview with God (مصاحبه با خدا) به کارگردانی Perry Lang است و بازیگرانی همچون Brenton Thwaites, David Strathairn, Yael Grobglas به ایفای نقش پرداخته اند.
کارگردان: Perry Lang
نویسنده: Ken Aguado
بازیگران: Brenton Thwaites, David Strathairn, Yael Grobglas
خلاصه داستان: در خلاصه داستان این فیلم رازآلود آمده است، روزنامهنگاری جوان و تازهکار به نام پل آشر در اولین مصاحبهاش با عجیبترین چالش زندگیاش مواجه میشود. او میبایست با مردی مرموز مصاحبه کند که ادعایی عجیب دارد و…
فیلم مصاحبه با خدا به مذهب و مکتب خاصی اشاره ندارد و مستقیما سراغ مفهوم خدا رفته و بشر را با خدایش تنها میگذارد و مخاطب منتظر است ببیند حالا چه اتفاقی رخ میدهد.
راهِ حرف زدن با تو پیدا میشود اگر آمادهی حرف زدن باشی. تو پاسخ خود از خدا را خواهی یافت اگر مهرهها را درست حرکت دهی.
بشر همیشه احتیاج شدیدی به حرف زدن با خالق هستی داشته. اینکه او را رودررو ببیند و به خاطر تمام رنجهایی که کشیده از او سوال کند. بشر تشنهی این جواب است. و همین جوابها هستند که فلسفههای گوناگون را شکل دادهاند.
((چه گناهی میتونی انجام بدی که نتونم ببخشمت؟))
این سوالی است که خدا در این فیلم از بندهی خود که در آستانهی خودکشی است میپرسد.
خودکشی گناه است. چرا؟ در فلسفهی غیرمذهبیها چطور؟
آلبرکامو در کتاب افسانهی سیزیف به پوچی هستی اعتراف میکند و در عین حال با جدیت به جنگ با خودکشی میرود. بیخدایان بسیاری وجود داشته اند که گرچه رنجهای زیادی کشیدهاند اما به سمت خودکشی نرفتهاند.
شما باید در این جهان تا جان در بدن دارید بمانید و مبارزه کنید.
در An Interview with God مرد سعی میکند دلیلی برای اینهمه رنج بیابد. او از فجایعی که به چشم دیده میگوید. از زندگی شخصیاش میگوید. از ناامیدیها و شکستها. اما خدا در پاسخ او را توجیه نمیکند بلکه به او میگوید زندگی کن به جای اینکه از آن فرار کنی. بشر میتواند بر رنج بر بیماری بر ظلم و همه چیز چیره شود فقط به شرط اینکه زندگی کند.
جملهای هست که میگوید نمیدانی چقدر قوی هستی مگر اینکه قوی بودن تنها گزینهات باشد.
به نظر من فیلم یک فیلم سرتاسر معنوی است اما بیشتر موضوع آن مبارزه با خودکشی از فرط ناامیدی است.
آیا خودکشی فقط پریدن از پل، خوردن قرص و یا رگ زدن است؟ نه! همینکه ناامیدانه همه چیز را از کف بدهی یعنی خودکشی کردهای. همینکه مبارزه نکنی رشد نکنی و از آنچه میخواهی ناامیدانه روی برگردانی و همینکه آنچه میخواهی را محال بپنداری و فقط منتظر پایان زندگیات باشی.
در فیلم مرد دوباره پس از اینکه حضور خدا را در زندگیاش مییابد شروع به جبران گذشتهها میکند. مبارزه میکند و خیلی از اشتباهات قبلیاش را جبران میکند.
همین حرکت کردن پس از حس کردن یک نقطهی امن، یک تکیهگاه و یک خدا، پیام این فیلم بوده.
شطرنج روی میز مصاحبه! نماد زیبایی از یک جریان فکری است که بین خدا و مرد شکل میکند. پاسخی که از هستی میگیری به این بستگی دارد که تو مهرهها را چطور به حرکت در میآوری.
راه حرف زدن با تو پیدا میشود. هر زمان آمادهی حرف زدن باشی!