برای کسانی که Person of Interest (شخص مورد نظر) را تماشا کرده اند، موفقیت و این استقبال عمومی از «وستورلد» جای تعجبی ندارد. جاناتان نولان و جی. جی آبرامز قبلا پچیدهترین مفاهیم و بحثهای دنیای سایبر را در قالب یک سریال رویهای مطرح کرده بودند. یعنی سریالهایی مانند «بررسی صحنه جرم» که هر هفته به سراغ یک پرونده میروند. قدیمیترین ساختار نمایشی برای سریالهای تلویزیونی که معمولا زیاد جدی گرفته نمیشود. تفاوت «شخص مورد نظر» با سریالهای دیگری چون «آقای ربات»، «هالت اند کچ فایر» یا «سیلیکون ولی» این بود که بیننده نیازی نداشت تا از بحثهای فنی یا مثلا برنامهنویسی سررشته داشته باشد تا ارجاعات و نکات ریز داستان را متوجه شود. «شخص مورد نظر» اثری با ایدههای سطح بالا بود که به طرز هوشمندانهای در قالب یک سرگرمی عامهپسند ساخته شده. فقط یک لحظه فکر کنید، شخصیت اصلی سریال یک هوش مصنوعی است که در داستان حضور فیزیکی ندارد و تنها از طریق تایپ جملات یا پیامهای صوتی رمزی و نامفهوم با بقیه ارتباط برقرار میکند!
اما «وستورلد» دقیقا برعکس است. اینجا به سراغ یک فیلم علمی-تخیلی و ارزان دههی هفتادی رفته اند تا یک محصول بزرگ و پر سر و صدا بسازند. ماجرا دربارهی یک پارک تفریحی و پر از انسانها و موجودات شبیهسازی شده با تم غرب وحشی است. شهری که هر کسی در آن داستانی دارد و زنجیرهای از روابط میان شخصیتهای مختلف شکل گرفته. انسانهای معمولی بهعنوان مهمان وارد این شهر وسترن میشود و هر کاری که بخواهند میکنند. میتوانند رینگوی قهرمان باشند یا قاتل و متجاوز. میزبانان این شهر طوری ساخته شده اند تا به انسانهای واقعی آسیبی نرسانند. گرهی اول زمانی رخ میدهد که آپدیت جدید باعث بروز اشکالاتی روی بعضی از شخصیتها میشود و آنها از سناریوهای برنامهریزی شده فراتر میروند. جرقهای که میتواند تبدیل شود به آتش انقلاب هوش مصنوعی علیه بشر؛ قیام بردههایی که از ماهیت خود آگاهی پیدا کرده اند.
اگر طرفدار ژانر علمی-تخیلی باشید یا حتی در سالهای اخیر آثاری مانند سریال «انسانها» و فیلم «اکس-ماکینا» را تماشا کرده اید شروع سریال خیلی هم تکان دهنده نیست ولی به اندازهای جذابیت دارد که قلابش را از همان ابتدا گیر بیاندازد. اصلا دلیلی که «وستورلد» را با «بازی تاج و تخت» مقایسه کرده اند همین است. مانند اقتباس موفق اچبیاو از کتابهای جی. آر. آر مارتین اینجا هم با اثری سر و کار داریم که خودش را به مخاطبان حرفهای یک ژانر محدود نمیکند. در همان اپیزود اول با معرفی شخصیتهای جذاب متعدد و نمایش خرده نانهای داستان، معلوم میشود که «وستورلد» چه زمین بازی بزرگی در اختیار دارد.
زمانی که مایکل کرایتون فیلم «وستورلد» را ساخت، که ایدهی فیلمش درباره پارک تفریحی از کنترل خارج شده را دوباره در «پارک ژوراسیک» احیا کرد، برخورد با رباتهای انساننما و هفتتیرکش فانتزی جذابی بود. اما حالا هوش مصنوعی تبدیل شده به بحث روز. در جایی از سریال «انسانها»، یکی از رباتها به همراه انسانش میگوید که من با تو فرق دارم، چون خالقم را میشناسم و میدانم با چه هدفی ساخته شده ام. یا در «شخص مورد نظر»، هوش مصنوعی ادمین سیستمش را همچون پدر آسمانی میبینید. اما در «وستورلد» وقتی یکی از رباتها خارج از برنامه به حرف میآید به خالقش میگوید وقتش رسیده تا تقاص تمام زجری را که به ما تحمیل کردهای پس بدهی! اسطورهای یونانی دربارهی برخورد انسانهای فانی و خدایگان المپ دوباره در حال تکرار اند. با این تفاوت که جایگاهها عوض شده. بشر برای اولین بار دارد مفهوم فلسفی خالق بودن را تجربه میکند و شاهد پیدایش مخلوقی است که هم میتواند تصویری کاملتر از خود او باشد و هم انتقامجویی که سقوطش را رقم میزند.
وقتی در تمهای فرعی سریال عمیق شوید، ردپای خیلی از پدیدههای روزمره به چشم میخورد. بردهداری مدرن، دنیای مجازی، نظارت و کنترل، بازیهای کامپیوتری، هرزه نگاری و…تمام چیزهایی که به انسان امروزی اجازه میدهد تا به فانتزیهای غیرممکن و حتی غیرمجازش تجسم ببخشد. و سوال اینجا است که تا کجا میشود پیش رفت؛ غرق شدن در دنیایی ثانویه و ساخته شده با دروغهایی که در دنیای واقعی دور از دسترس اند ( ماتریکس ؟) یا زل زدن در چشم حقیقت و پذیرفتن حقایق هرچند تلخ. باز ماجرا وقتی جذابتر میشود که یادمان بیافتد خود انسان هم به حربه و مکانیزم طبیعی خواب دیدن نیاز دارد تا بتواند هر روز صبح دوباره به بازی زندگی برگردد، دقیقا مانند انسانهای ساختگی پارک «وستورلد» که شبها با درد و وحشت میمیرند و صبحها با لبخند بیدار میشوند.
محصول جدید استودیوی بد ربات برای شبکه اچبیاو تمام عناصر لازم برای موفقیت را دارد. ولی مهمتر از حضور ستارهها یا جذابیتهای بصری ( داستان علمی-تخیلی در لوکیشن و اتمسفر وسترن) با همین فرضیات دراماتیک و سوالهای فلسفی نهفته است که خیلی زود بینندهها مانند مهمانان پارک تفریحی وستورلد گرفتار دنیای سریال میشوند.
منبع: مجله دنیای تصویر