“وکلا ، پزشک ها ، لوله کش ها ، پول مال این هاست. نویسنده ها ؟ نویسنده ها گرسنگی می کشند ، نویسنده ها خودکشی می کنند ، نویسنده ها دیوانه می شوند.”
بخشی از رمان
هالیوود ، قلب صنعت فیلمسازی آمریکا ، همیشه با المان هایی نظیر ثروت ، شهرت ، زرق و برق های آنچنانی ، لیموزین های چندین و چند ده متری ، فرش قرمز هایی که پهن می شوند و جمع می شوند و البته مقدار زیادی الکل و مواد مخدر شناخته می شود. ناگفته نماند که گهگاهی فیلم هم می سازند!
اگر چارلز بوکفسکی را بشناسید ، متوجه خواهید شد که شخصیت این پیرمرد دائم الخمر بی حوصله ، دقیقا در تضاد با زندگی تجملی و پر ژست و ادای هالیوودی قرار دارد. حال تصور کنید چیزی حدود سیصد صفحه از حاصل این پارادوکس شخصیتی-فضایی بین بوکفسکی و هالیوود را قرار است بخوانید. احتمالا (یا بهتر است بگوییم قطعا) رمان هالیوود ، شخصی ترین اثری است که از بوکفسکی موجود است. حتی شخصی تر از اشعاری که بخش عظیمی از کارنامه ادبیاتی این نویسنده را در بر می گیرند. چرا که هالیوود ، عینا ، مستند بخشی مهم از زندگی بوکفسکی را در بر گرفته است.
مشروب ، و البته همسری که تیپ شخصیتی معقول یکسان و دائمی ای دارد ، موتیف های داستان را تشکیل می دهند. موتیف هایی که بوکفسکی حضورشان را از هرچیزی در زندگی خویش مهم تر می بیند. مشروبی که چاکراه های مغزی نـویسـنده را بـرای نوشتن فیلمنامه ای که انــگار تـوفیقی اسـت اجباری، بـاز می کـند و همسری که شـاید هاله ی امنیت این پیرمرد دائـم الـخمر باشد و هر روز گل ها را آب می دهد و گربه ها را غذا.
معتقدم که آثار هنری و ادبی ، هرچه قدر هم که ساده باشند ، و البته به شرطی که سخیف و مبتذل نباشند ، میتوان جدیشان گرفت. هالیوود دقیقا اثری است که ادعای خاص ادبی بودن ، هنری بودن یا حتی مهم بودن را ندارد و در عین حال رمانی است که هرگز دلتان نمی آید تا آخر نخوانیدش. بوکفسکی به زیبایی توانسته طنزی به سیاهی ذهنیت خود در داستان مستند گونه ی این رمان پیاده کند و به مثابه یک فیلم خوش ریتم ، شما را تا آخرین کلمات کتاب ، همراه خود نگهدارد. میان این آدم های افسرده و ناامید هالیوودی که تنها دغدغه ی ذهنشان پول است و مشروب ، اتفاق های جالب و خاصی می افتد که تنها چارلز بوکفسکی توان به قلم کشیدن آنها به مضحک ترین شکل ممکن را دارد.
این رمان ، بازگو کننده ی این است که زمانی بوکفسکی ، صرفا به دلیل کسب مقداری درآمد، عازم هالیوود شده و سعی می کند فیلمنامه ای در مورد بخشی از جوانی های خود بنویسد که قرار است باربه شرودر آنرا به تصویر کشیده و در هالیوود اکران کند. در واقع یک خود زندگی نامه نگاری در یک خود زندگی نامه نگاری دیگر ثبت شده و به وجود آمده. داستانی که حول محور داستان قدیمی تر در مورد یک شخص واحد می چرخد. و قلمی که دائما و کاملا درست ، احساسات گوناگون سوژه/نویسنده را به مخاطب القا می کند. گویی هر شب با باز کردن و خواندن کتاب ، چند دقیقه ای را در هالیوود سپری می کنیم و ما نیز به مانند هنری چیناسکی ، علی رغم فضای کریه و زننده هالیوود ، شیفته این شهر و اتفاقاتش می شویم. از درندگی تک تک کارکنان صنعت فیلمسازی نسبت به پول و مسائل مادی تا تظاهر ها و حرکات اغراق آمیز جهت پیش بردن زندگی. از محله هایی چند مایل دور تر از هالیوود که در فقر مطلق می پوسند و هالیوود روز به روز به تعداد میلیونر هایش افزوده می شود.
عطش و عشق به فیلمسازی ، در وجود باربه شـرودر کـاملا مشـهـود است و در آمـده ، اما این عـطش ، شـرودر را تــا سـر حـد مــرگ و خــودکـشـی پیـش مـی بـرد. حـتی کسانی را دیوانه و خانه نشین می کند اما عشق به تولید فیلم و تماشای آن روی پرده مانع از بی تفاوت شدن این شخصیت ها نسبت به ادامه روند تولید می شود. و زمانی که فیلم ، حاضر و آماده روی پرده جای می گیرد ، گویی آرامشی پس از طوفان حکمفرما می شود. و البته شک نکنید که طوفان بعدی نیز در پیش است. قبلا اشاره کردیم که ماجرای ساخت فیلم “خراباتی” در رمان ، کاملا عینی و مستند است و فیلم “خراباتی” نیز ساخته باربه شرودر با همین عنوان محصول 1987 در تمام سایت های دانلود فیلم قابل دسترس است. اما متاسفانه خود فیلم ، به اندازه ی حواشی و ماجرای تولیدش جذاب و گیرا نیست. شاید هم رمانی که قبل از فیلم میخوانیم توقعمان را از فیلم بالا می برد و تصور فیلمی رویایی از شرودر و قلم بوکفسکی داریم اما این توقع به هیچ وجه برآورده نمی شود و احتمالا اگر طرفدار بوکفسکی باشید مجبورید تا آخر تحملش کنید. در کل ، بوکفسکی در شخصی ترین رمان خویش ، گویا موفق ترین بوده. و البته هر نویسنده ای در نگاشتن لحظات شخصی خویش ، بدون هیچ وام گرفتن یا استفاده های استعاره ای دنیای خارجی ذهن خود ، احتمالا موفق ترین دوران کاری اش را پشت سر می گذارد. به شرطی که حرفی برای گفتن و علمی برای چگونه گفتن آن داشته باشد که قطعا بوکفسکی داشت و همین امر ، موجب شد امروزه رمان هالیوود به چندین و چند زبان نه تنها خوانده شود ، که تحلیل و بررسی نیز بشود و حائز اهمیت خاص ادبی-هنری باشد.
بدترین و مزخرف ترین نقدی بود که خوندم:)