کارگردان : Wes Ball
نویسندگان : Noah Oppenheim, Grant Pierce Myers, T.S. Nowlin
بازیگران : Dylan O’Brien, Kaya Scodelario, Will Poulter
برگرفته از رمان “مازگرد” به قلم: جِیمز داشنِر
خلاصه داستان : داستان فیلم با ورود توماس به مکاني اسرارآميز به نام «بيشه» شروع ميشود. اين مکان محل زندگي گروهي از پسران نوجوان است و درست در مرکز مازی عظيم قرار دارد. به نظر ميرسد که فرار از «بيشه» غيرممکن باشد چون شبها نميتوان سالم از اين ماز رد شد. اين ماز هر روز تغيير ميکند و بعد از تاريک شدن هوا «عزاداران غول آسا» در دالانهايش گشت ميزنند و…
عليرغم شروعي فوقالعاده و ۴۵ دقيقه نخست جذاب، « مازگرد /The Maze Runner» را ميتوان يکي از ضعيفترين فيلمهاي فرا آخرالزماني مختص جوانان سالهاي اخير خواند. ناتواني فيلم در حفظ انرژي اوليهاش در سراسر فيلم منجر به تجربه اي مأيوس کننده شده است. پلان آخر مبهم (به همراه «الهامهاي» نامتناسب و گيج کننده) و پاياني باز به اين نارضايتي دامن ميزنند.
«مازگرد» شروع فوقالعاده اي دارد و صرفاً بر اساس نيمه نخستش، ظاهراً ميتواند موفق باشد. اما متأسفانه، ويژگيهايي که باعث جذابيت فيلم ميشوند خيلي زود بخار ميشوند و به هوا ميروند. با از بين رفتن حس اسرارآميز فيلم، «مازگرد» نيز قدرت حفظ بيننده را از دست ميدهد. هر چه بيشتر درباره موقعيت شخصيتها اطلاعات به دست ميآوريم، باورپذيري داستان کمتر ميشود. «مازگرد» داراي چندين ايده خوب است اما خط روايي فيلم با وصله پينه کردن آنها به هم محصولي ژنريک و نااميد کننده را رقم زده است. از اين بدتر، فيلم به جاي اين که پاياني دلپذير را پيش چشم بيننده ترسيم کند دچار وقفه ميشود و بيننده را مجبور ميکند براي مطلع شدن از سرنوشت قهرمانان قصه تا اکران دنباله فيلم در آينده اي نامعلوم صبر کنند. در نتيجه، «مازگرد » را نميتوان فيلمي مستقل در نظر گرفت. شايد افزودن يک يا دو فصل ديگر (کتاب منبع فيلم سه قسمت دارد) بتواند بي انسجامي که فيلمنامه در ۳۰ دقيقه پاياني خود نمايش ميدهد را از بين ببرد.
«مازگرد» با ورود توماس (با بازي ديلان او. بِرايان) به مکاني اسرارآميز به نام «بيشه» شروع ميشود. اين مکان، که از فيلم «ارباب مگسها /Lord of the Flies» الهام گرفته است، محل زندگي گروهي از پسران نوجوان است و درست در مرکز مازی عظيم قرار دارد. به نظر ميرسد که فرار از «بيشه» غيرممکن باشد چون شبها نميتوان سالم از اين ماز رد شد. اين ماز هر روز تغيير ميکند و بعد از تاريک شدن هوا «عزاداران غول آسا» در دالانهايش گشت ميزنند. پسران بيشه جامعه اي بدوي و عملگرا را تشکيل دادهاند، که در آن هر کس وظايف محول شده به خود را انجام ميدهد. رهبر اين جامعه آلبی (با بازي امل آمين) است، که بيش از بقيه (۳ سال) آنجا بوده است. معاونان او نيوتِ فکور (با بازي توماس بِرودی-سَنگاِستِر) و گالي جنگجو (با بازي ويل پولتِر) هستند. توماس نيز مانند بقيه در حالي وارد ماز شده است که همه چيز از حافظهاش پاک شده است؛ او به جز اسمش هيچ چيز ديگري از گذشته خود را به ياد نميآورد. او همچنين ميل شديدي به مازگرد شدن – يکي از چندين پسري که وظيفهشان عبور از ماز در طول روز و نقشه برداري از پيچ و خمهاي آن است- دارد.
شرايط در بيشه بعد از وقوع دو اتفاق به شدت تغيير ميکند: آلبی در طول يکي از مازگردی ها به شدت آسيب ميبيند و تِرِزا (با بازی کایا اِسکادلاريو) وارد بيشه ميشود. او نخستين دختري است که وارد بيشه شده و طبق يادداشتي که همراهش است او آخرين فردي است که به بيشه آمده است.
در رأس بازيگران جوان و اغلب مذکر فيلم ديلان او. بِرايان، بازيگري جذاب با طرفداران بسيار در نتيجه بازيهاي اش در مجموعه تلويزيوني «گرگ نوجوان/ Teen Wolf»، قرار دارد. ويل پولتِر انگليسي، که در «نارنیا ۳ / The Chronicles of Narnia: The Voyage of the Dawn Treader»( روزشمار نارنیا : سفر با کشتی سپیدهپیما) نقش يوستاس را بازي کرده و اخيراً هم در «ما ميلر هستيم / We’re the Millers» ديده شده است، به خوبي با زير و بمهاي يک کاراکتر منفور آشنا است. توماس بِرودی-سَنگاِستِر، ديگر بريتانيايي اين فيلم (و تنها فردي که اجازه دارد لهجه مادري خود را حفظ کند) ممکن است براي طرفداران سريال «بازي تاج و تخت / Game of Thrones» آشنا باشد. او نقش همراه بِران اِستارک، جویِن ريد، را در آن سريال ايفا ميکند. کایا اِسکادلاريو، يکي از پايه هاي دائمي برنامه هاي تلويزيوني بريتانيا از سال ۲۰۰۷، نقش چندان پررنگي ندارد و البته هرگز نميتواند جنيفر لارنس را در ايفاي نقش يک زن غالب به چالش بکشد.
نخستين تجربه کارگرداني وِس بال (که قبلاً در زمينه جلوه های هنری و ويژه فعاليت ميکرده) يک دست نيست. ظاهر فيلم ممکن است عالي به نظر برسد. طراحي صحنه تأثيرگذار است و جلوه هاي ويژه، در عين محدود بودن، يک دست هستند. بال در ابتداي فيلم قادر به ايجاد تنش است. با اين حال، در نزاعي که کمي بعدتر بين پسرها و غولها در ميگيرد، لرزشهاي دوربين، پن های[۱] سريع و کاتهاي پشت سرهم عملاً به بيننده اجازه نميدهند که بفهمد چه اتفاقي دارد ميافتد. (اين رويکرد تا حدي نتيجه درجه PG-13 فيلم است، که به دوربين اجازه نميدهد صحنههاي خونين و مرگ آور را زيادي نشان دهد.)
چون با رمان اصلي (نوشته جِيمز داشنِر در سال ۲۰۰۷) آشنايي ندارم نميتوانم در خصوص اين که اشتباهات روايي فيلم، که البته زياد هم هستند، نتيجه مشکلات کتاب يا محصول فيلم نامه نويسي يا تدوين ناشيانه هستند، اظهار نظر کنم. رازهاي مختلف از طريق تفسيرهاي مبهم ارائه ميشوند و چيزهايي مانند سبز شدن کاراکترها در جايي که منطقاً نبايد آنجا باشند چرند هستند. فاکس براي ساخت دنباله اين فيلم چراغ سبز نشان داده است بنابراين اين فرصت را پيدا خواهيم کرد تا بدانيم شخصيتها قرار است کجا بروند. شايد ساخت يک قسمت دوم قدرتمند بتواند طعم تلخ باقيمانده از تماشاي قسمت اول را از ذهنمان بزدايد.
——————-
[۱] چرخش افقی (چپ و راست) دوربین روی یه مرکز دَوَران مثل سه پایه یا روی دست.
منتقد: جیمز براردینلی – امتیاز ۵ از ۱۰ (۲ از ۴)
مترجم: محمدرضا سیلاوی
منبع: سایت نقد فارسی