در این نقد و بررسی سراغ فیلم تقدیر (Predestination) رفته ایم که فیلمی در ژانر علمی–تخیلی و مهیج به کارگردانی برادران اسپیریگ است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به ایتن هاک، سارا اسنوک و نوآه تیلور اشاره کرد. فیلمنامه فیلم بر اساس داستان کوتاه “—همه شما زامبیها—” اثر رابرت آنسون هاینلاین نوشته شدهاست.
کارگردانان : Michael Spierig, Peter Spierig
نویسندگان : Michael Spierig, Peter Spierig
بازیگران : Ethan Hawke, Sarah Snook, Noah Taylor
برگرفته از داستان کوتاه “همه شما زامبیها” به قلم: رابرت هینلین
خلاصه داستان : این فیلم روایتگر زندگی مردی می باشد که در آخرین ماموریت خود، به پیدا کردن یک جنایتکار که در زمان سفر می کند فرستاده می شود و…
«تقدير/Predestination» مصداقی از فيلمهای معروف به «زير و رو کن» است. به عنوان يک فيلم علمی تخيلی کم بودجه، «تقدير» خيلی خوب انتظارات مخاطبش در خصوص دامنه توجه و سطح تمرکز را برآورده میکند. اين که فيلمنامه منطقی و قابل قبول است يا مثل پنيرهای سوئيسی پر از چاله و چوله است به درک بيننده از سفر در زمان و حلقههای علّيت بستگی دارد. روايت داستان کاملاً به يک پارادوکس پيچيده و لذت فرد از تماشای «تقدير» به حل اين معما قبل از اين که کارگردان عمداً پرده از آنچه در حال رخ دادن است بردارد- اتفاقی که در يک يا دو دقيقه آخر میافتد- بستگی دارد.
«تقدير» برای جماعت انديشمند در قالب علمی تخيلی تعريف می شود. تقدير را نه میتوان فيلمی اکشن محور قلمداد کرد و نبايد آن را با يک کار بلاک باستر اشتباهی گرفت. خط داستانی فيلم حول شخصيتها شکل گرفته و به تدريج باز میشود. فيلم فاقد سکانسهای جلوههاي ويژه عظيم است. «تقدير» فيلم ايدهها است؛ فرقی هم نمیکند که اين قضيه را قبول داشته باشيد يا نه. «تقدير» برای آنهایی که تصميم گرفتهاند با برادران اسپيريگ (که قبلاً فيلم خون آشامی «روزشکن ها/DayBreakers» را ساختهاند) به سواری بروند صحنههای هيجان انگيز متعددی را رقم میزند که هر کدام در چارچوب کلی داستان خيلی خوب و منطقی از آب در آمدهاند.
برادران اسپيريگ از داستان کوتاه رابرت هينلين (۱۹۵۹) به عنوان پايه فيلمنامه «تقدير» استفاده کردهاند. فيلم مؤمنانه از جنبههای سفر در زمان استفاده میکند، بنابراين نمیتوان گيرایی اين جنبه ها را به پای فيلمسازها نوشت. با افزودن المان کارآگاهی مربوط به تروريستی که در زمان سفر می کند و به «فيزل بُمبر» معروف است به داستان اصلی، آن را طولانیتر کردهاند. به دليل اين که «تقدير» به شدت به داستان هينلين به نام «همه شما زامبیها» وفادار است، چشم انداز ديگری از جهان در نيمه دوم قرن بيستم ترسيم می شود. از نظر هينلينی که داستان را در سال ۱۹۵۹ نوشته دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ميلادی به مراتب پيشرفته تر از آنچه واقعاً بودهاند به نظر میرسيدند. برادران اسپيريگ تصميم گرفتهاند که تاريخها را تغيير ندهند تا ما با نسخه داستانی شده ای از اواخر قرن بيستم مواجه شويم.
صحبت درباره داستان بدون لو دادن نکات مهم آن خيلی سخت است. لذا به اين بسنده میکنم که قهرمان بدون نام داستان، با بازی اتان هاوک، مأمور ويژه جایی به نام «هيئت موقتی» است. وظيفه او سفر در زمان با استفاده از ماشين زمانی است که ما را به ياد کيس ويولن میاندازد. او برای انجام مأموريتهايش به سالهای مختلفی ۱۹۴۵، ۱۹۶۳-۶۴، ۱۹۷۰ و ۱۹۷۵ سفر میکند تا بتواند ردپای تروريستی خطرناک و فراری را بگيرد. او در اين مسير، که اغلب به شکل يک متصدی بار ظاهر میشود، با فردی (با بازی سارا اسنوک) مواجه میشود که داستان بسيار جالبی دارد.
عنوان «تقدير» با درونمايه مرکزی فيلم عجين است. مفهوم آزادی اراده برای افرادی که خود را در زمان محدود میکنند اغلب محلی از اعراب ندارد. اما برای فردی که خارج از مرزهای زمانی زندگی میکند، دغدغه های تغيير آينده قابل اغماض نيستند. اما به واقع زمان مؤلفه ای سيال است يا ايستا؟ آيا اتفاقات، از قبل تعيين شدهاند و قابل تغيير نيستند؟ آيا تمام لحظات گيتی از قبل مقدر شدهاند؟ اينها پرسشهای اساسی هستند که مطرح میشوند اما لزوماً فيلمنامه برادران اسپيريگ پاسخی به آنها نمیدهد. آنها نمیتوانند اين موضوع را در حد فهم دستهای از مخاطبان پايين بياورند.
اتان هاوک مثل هميشه نقش محدودش را، که بيشتر به قدرت آن اهميت میدهد تا به اجرايش، به خوبی ايفا میکند. در فيلم صحنههایی وجود دارند که هاوک به نقش مکمل داستان سارا اسنوک تبديل میشود. در واقع، به دليل دامنه مورد نياز شخصيت اسنوک، او بايد برتر و غالب باشد. سابقه کاری اسنوک ترکيبی از فيلمهای سينمایی و کارهای تلويزيونی است اما هيچ يک از کارهای قبلی او تا اين حد پرزحمت نبوده است. اسنوک مسير زيادی را برای افزودن المان انسانی به آنچه ممکن بود – در غير اين صورت- داستانی سرد و حساب شده باشد طی میکند.
متأسفانه بايد بگويم که فيلم برای جلب مخاطب عام بيش از حد پيچيده و هوشمندانه است. اين فيلم میتواند مورد علاقه قشر متفکر جامعه قرار بگيرد. اگر «تقدير» مشکلی داشته باشد، آن مشکل مربوط به مدت زمانش است؛ تا نيم ساعت ديگر را میشد به اين کار اضافه کرد. تخصيص تنها يک ساعت و نيم به اين فيلم، «تقدير» را به اثری بی بنيه تبديل کرده است. با اين حال، عليرغم اين اشکالات، «تقدير» هرچه نباشد اما جاهطلبانه است. از فرصتها به خوبی استفاده میکند و در آخر مخاطب حواس جمع را خوشحال میکند. فيلمهای علمی تخيلی اغلب با درونمايه فضا سر و کار دارند. [اما] فيلمهایی مانند «تقدير» که به موضوعات ديگر ربط دارند اغلب به حاشيه رانده میشوند. از منظر فروش، «تقدير» نيز از معضل فوق رنج خواهد برد. اما برای افرادی که قدر اين نوع داستان گویی را میدانند، اطلاع از وجود اين فيلم دليل کافی برای تماشايش است.
منتقد: جیمز براردینلی – امتیاز ۷.۵ از ۱۰ (۳ از ۴)
مترجم: محمدرضا سیلاوی
منبع: سایت نقد فارسی