کارگردان : Dan Gilroy
نویسنده : Dan Gilroy
بازیگران : Jake Gyllenhaal, Rene Russo, Bill Paxton
خلاصه داستان : لوئیس بلوم جوان پر تلاش و با انگیزهایه که در پی یافتن یک شغل با بازار داغ خبرنگاری جنایی لس آنجلس آشنا میشه و گروهی از فیلمبردان آزاد را پیدا میکنه که از تصادفات، قتل ها، ضرب و شتم ها و … فیلمبرداری میکنن. لوئیس دست به کار میشه و وارد این جامعهی خشن و بی رحم میشه که در اون هر آژیر پلیس میتونه به معنی پول باد آوردهای باشه که با فیلمبرداری از صحنه بدست میاد و…
اين [فيلم] سرگرمی جدی و خيالبافانه ای است که به تدريج جذاب و متقاعد کننده میشود.
«شبگرد[۱]/Nightcrawler» فيلمی تاريک و بدبينانه در عصری پوچگرا است. اين اثر فضایی ملتهب دارد و هر از گاهی تماشايش ناراحت کننده میشود، اين شايد به اين دليل است که گرچه داستان فيلم تخيلی است، اما بيننده میداند که حقايق زيادی در آنچه بايد درباره اخبار محلی و اهميت گزارشات شوک آور، که برای بالا بردن تيراژ رسانه ها تهيه میشوند، نهفته است. همان طور که يکی از شخصيتهای فيلم میگويد، «هر جا خون باشه، پول هم هست.» يا شخصيت ديگری میگويد، « فکر کردن (درباره اخبار محلی) مانند تماشای زنی است که با گلویی بريده دوان دوان در خيابان میدود.» بعد تلويزيون را روشن میکنيم و تيزر شروع اخبار ساعت ۶ و ۱۱ را تماشا میکنيم. و اين شما را به فکر فرو میبرد.
برجستهترين عامل نخستين تجربه کارگردانی دن گيلروی فيلمنامه نويس، بازی است که توانسته از جک جيلنهال بيرون بکشد. بر اساس سنت براندو، بيل، ترون و ديگران جيلنهال برای ايفای نقش لوئیس بلوم بايد استحاله جسمانی بسيار شديدی را تجربه کند. لوئیس شخصيتی مشوش و وحشت زده است و بازيگر خوب توانسته آن را دربياورد. ظاهر نزار جيلنهال به طرز عجيبی نگران کننده است، البته نه نگران کننده تر از پرسوناليته لوئیس. لبخند جعلی، چشمان مرده و رفتار مؤدبانهاش نقابی است بر نيروی درونی که کنترلش از عهده هر عقل سيلمی خارج است. او ضد قهرمانی کلاسيک است، گرچه حتی اين تعريف هم به خوبی نمیتواند شخصيتش را توصيف کند.
وقتی «شبگرد» شروع میشود، لوئیس سارقی است که آهن قراضه می دزد و به چندر غاز به مال خری میفروشد تا پول بخور و نميری برای گذران زندگی به دست بياورد. يک روز، سر يک صحنه تصادف جاده ای میرسد و متوجه مردی به نام جو لودر (با بازی بيل پاکستون) میشود که در حال فيلمبرداری از صحنه تصادف است. وقتی لوئیس از او میپرسد که چه کار میکند، جو به او میگويد دارد از اين حادثه برای اخبار تلويزيون فيلم میگيرد و بعد همان کنايه «هر جا خون باشه، پول هم هست» را بيان میکند. لوئیس عاشق اين کار میشود. يک دوربين ارزان قيمت و يک اسکنر پليس میخرد و آن را روی خودش امتحان میکند. چند تلاش اولش با شکست روبرو میشوند اما بعد از اين که موفق میشود چند صحنه انحصاری بگيرد میتواند آنها را به نينا رومينا (با بازی رنه روسو)، کارگردان خبری کم طرفدارترين استوديوی خبری لس آنجلس، بفروشد. رابطه بسيار گرمی بين اين دو شکل میگيرد و لوئيس به تدريج اخلاقيات را ناديده میگيرد و حتی گاهی اوقات قوانين را زير پا میگذارد تا «لحظه های ناب» را شکار کند. دستيار ساده ای، ريک (با بازی ريز احمد) را استخدام میکند و خيلی زود موقعيت جو به عنوان بهترين شبگرد محلی را به چالش میکشد. اشتياق بيش از حد لوئيس، او را به قلمروی تاريکی هدايت میکند، جایی که اقداماتش جان بسياری را به خطر میاندازد و توجه پليس را جلب میکند. اما اينها هيچکدام به وخامت فيلمی که بيننده ها را ميخکوب میکند و رتبه استوديو را بالا میبرد، نيستند.
نمیتوانم بگويم که آيا «شبگرد» همچون اسمش باعث شگفتی بيننده میشود يا خير. شايد در گذشته بعيد به نظر میرسيد که فردی در زندگی واقعی تا اين حد بی احتياط باشد، اما اقدامات پاپاراتزی ها در مورد زندگی خصوصی پرنسس ديانا اين باور را به چالش کشيد. موضع گيلروی در خصوص انتقاد از صحنه اخبار محلی روشن است به طوری که حتی آنچه در اثر مشهور پيتر فينچ، «شبکه / Network» با دقت فراوان نمايش داده میشود را به چالش میکشد. در گذشته، تمرکز شبکه های خبری شبانه، بهره بردن از اطلاعات بود. اما حالا با شديد شدن رقابت، برای حفظ مخاطبانی که روز به روز کمتر میشوند، همه آنها در پی بازی کردن با گرايشهای اساسی بيننده يعنی خونريزی و ترس فروشی هستند. صحنه مورد علاقه من در فيلم «شبگرد» در طول يک گزارش خبری زنده رخ میدهد که در آن میبينيم که چگونه نينا از طريق گوشی به گوينده خبر نهيب میزند که پياز داغ وحشت و پارانويای همراه با يکی از کليپهای لوئيس را بالا ببرد. اين چيزی است که امروز اخبار به آن تبديل شده است.
روايت اپيزودی «شبگرد» هر از گاهی دچار برخی مسائل اساسی میشود و رابطه بين لوئيس و ريک، برخلاف اجتناب فيلمساز از نمايش خصوصيات ارتباطی لوئيس، جواب نمیدهد، چون در وهله اول به نظر میرسد که ريک بيشتر شبيه يک نويسنده مصنوعی است تا فردی واقعی. فيلم در تبليغاتش به عنوان نمونه ای از ژانر تريلر نمايش داده میشود، اما بيشتر شخصيت محور است و در پي مکاشفه طرز فکر انسانی که در بهترين حالت مردم گريز و در بدترين حالت جامعه ستيز توصيف میشود، است. اين [فيلم] سرگرمی جدی و خيالبافانه ای است که به تدريج جذاب و متقاعد کننده میشود و باعث میشود به آنچه اخبار تلويزيونی میفروشند بيشتر دقت کنيم.
————-
[۱] شبگرد به افرادی گفته می شود که به صورت انفرادی و مخفیانه برای به دست آوردن مواد خبری به جاهایی می روند که هر کس جرات رفتن به آنجا را ندارد.
منتقد: جیمز براردینلی – امتیاز ۷.۵ از ۱۰ (۳ از ۴)
مترجم: محمدرضا سیلاوی
منبع: سایت نقد فارسی