کارگردانان : David Leitch, Chad Stahelski
نویسنده : Derek Kolstad
بازیگران : Keanu Reeves, Michael Nyqvist, Alfie Allen
خلاصه داستان : یک آدم کش حرفه ای به نام جان ویک که پس از مرگ همسرش از شغل آدم کشی بیرون آمده است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی او دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد، جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران و دوست قدیمی اش به نام مارکوس باید مقابله کند و…
«جان ويک / John Wick» گونه ای از اکشن هيجان آور است که به ندرت اين روزها میتوان روی پرده سينماها ديد. نسل اين ژانر پرطرفدار، که در دوران اوجش افرادی چون استالونه و شوارزنگر طلايهدارانش بودند، در طول دو دهه گذشته رو به انقراض رفته است. هر از گاهی، فيلمي مانند «يورش/ The Raid» (يا دنباله بزرگتر و بهترش «يورش ۲/The Raid 2») برای راضی کردن طرفدارانی، که عاشق خشونت از درجه R هستند، ساخته میشود ولی گرايش در حال افزايش مردم به اکشن PG-13 و ظهور تصورسازی کامپيوتری منجر به منسوخ شدن مکتب قديمی خشونت سينمایی شدهاند. بعد، ناگهان برای روشن کردن مجدد شعله اين گونه فيلمها سر و کله کيانو ريوزی پيدا میشود که حضورش در اين ژانر بعيد است. اين فيلم میتواند براي آنهایی، که برای ديدن يک اکشن بی قيد و بند له له میزنند، بهترين فيلم فصل پاييز باشد.
صحبت چندانی درباره فيلمنامه نمیتوان کرد، اما اين را میتوان گفت که ماجرای فيلم حول يک داستان انتقامگيری میچرخد. فيلمهایی از اين دست روايت چندان عميقی ندارند، بلکه بيشتر روی هدايت قهرمان فيلم از ميان مجموعه ای از آدمهای بد بسيار قدرتمند تا رويارویی رخ به رخ او با رئيس بزرگ تمرکز میکنند. به نوعی اين فيلم را میتوان نوعی بازی کامپيوتری خواند. بنابراين جای تعجب ندارد اگر بگوييم که «جان ويک» خويشاوند تجاری بازی کامپيوتری «روز تسويه حساب ۲/Payday 2» است. هنگام صحبت درباره «جان ويک» میتوان به فيلمهای سينمایی زيادی از اين دست، که قبلاً ساخته شدهاند، اشاره کرد اما بيشتر از همه نسخه «تقاص / Payback» با بازی مل گيبسون را به يادم میآورد. ريوز در نقش شخصيت همنام فيلم ظاهر میشود. آدمکش سابقی، که وقتی ماشينش و سگش توسط جوجه خلافکاری به نام آیوسف تاراسوف (با بازی الفی آلن) ربوده و کشته میشوند، از بازنشستگی در میآيد. آیوسف پسر رئيس قبلی ويک، ويگو تاراسوف (با بازی ميکل نيکويست) است. مسير منتهی به اين پدر و پسر، ويک را وادار به رويارویی با گروهی از اوباش متشکل از دوستان، همکاران و دشمنان قديمی میکند که نقش برخی از آنها را بازيگرانی مانند ويلم دافو، آدرين پاليکی، جان لگوييزامو و يان مک شين ايفا میکنند.
مهمترين نقطه قوت «جان ويک»، حرکت بی وقفهاش است. فيلم زمان خفته زيادی ندارد. تنفسهایی هر چند وقت يک بار در فيلم ديده میشوند مثلاً چند صحنه جالب که در هتلی رخ میدهند که در آن مهمانان اجازه ندارند درباره کار صحبت کنند. (معلوم میشود که نقض اين قانون عواقب وخيمی به همراه دارد). با اين حال، «جان ويک» عمدتاً میداند که چی هست و بابت اين موضوع اصلاً هم شرمنده نيست. «جان ويک» اکشنی پرشور است که اصلاً وانمود نمیکند که میخواهد چيز ديگری باشد. در فيلم شاهد گفتگوی کوتاهی درباره کارما و خداوند هستيم که البته نه عميق و نه طولانی است.
به جهات فراوانی، ريوز انتخاب بی عيب و نقضی برای اين نقش است. ويک را میبينيم که در ماتم از دست دادن همسرش نشسته است. بنابراين وقتی سراغ کارش میرود عواطفش سرخورده و البته سر جای خود هستند. ريوز قبلاً هرگز در چنين نقشی بازی نکرده بود؛ حضور او روی پرده همواره قدرتمندترين دارایی وی بوده و اينجا نيز اين ادعا درست از آب در آمده است. ويک بيشتر شبيه قدرت طبيعت است تا يک شخصيت کاملاً تحقق يافته. ريوز آن قدر سابقه دارد که بيننده را با خود همداستان کند، اما مانند «برابرسازِ / The Equalizer» دنزل واشنگتن گذشتهاش تار است. بازيگران مکمل به خوبی انتخاب شدهاند، ميکل نيکويست نقش تبهکاری که هنگام عصبانيت کف از دهانش بيرون میريزد را خوب بازی کرده و آدرين پاليکی به شخصيت بيوه ای که، شوهرش را کشته است، کمی چاشنی جذابيت س*ک*سی افزوده است.
اعتراض ديگرم (که البته اعتراض بزرگی نيست) به نمايش «جان ويک»، فلاش فورواردی است که در ابتدای فيلم شاهد آن هستيم؛ اين نه تنها چيزی به پيشرفت روایی فيلم اضافه نمیکند، بلکه اطلاعات زيادی درباره چگونگی اتمام فيلم به بيننده میگويد. با جلو رفتن داستان فيلم اين فلش فوروارد هميشه در ذهنمان باقی میماند؛ اين اقدام کارگردان باعث انحراف غيرضروری فيلم میشود.
فيلم توسط دو بدلکار/تنظيم کننده سابق به نامهای ديويد ليچ و چاد استاهلسکی کارگردانی شده است (طبق قوانين صنف کارگردانان آمريکا، تنها استاهلسکی بايد عنوان کارگردان را داشته باشد). آنها درک خوبی از نحوه فيلمبرداری از يک نبرد دارند و هرگز به درد کاتهای خيلی سريع که صحنه اکشن را به کاغذ رنگیهای بصری تنزل میدهند، گرفتار نمیشوند. شليکها در «جان ويک» کوتاه و وحشيانه هستند و چند نبرد تن به تن تا ابد ادامه نمیيابند. يک تعقيب و گريز با ماشين وجود دارد که البته کوتاه و شيرين است. ليچ و استاهلسکی را شايد نتوان در فهرست کوتاه کارگردانهای نامزد ساخت اقتباس بعدی از داستانهای جين آستن گنجاند، اما وقتی صحبت فيلمهای اکشن در ميان باشد اين دو کارشان را خوب بلدند.
منتقد: جیمز براردینلی – امتیاز ۷.۵ از ۱۰ (۳ از ۴)
مترجم: محمدرضا سیلاوی
منبع: سایت نقد فارسی