آموزش زبان انگلیسی آنلاین فرالن
3.4/5 - (37 امتیاز)

نقد و بررسی فیلم Irreversible (برگشت ناپذیر) ⭐️

برگشت‌ناپذیر (به فرانسوی: Irréversible) فیلمی به کارگردانی گاسپار نوئه، فیلمی رمزآلود محصول سال ۲۰۰۲ می‌باشد. در هنگام اکران این فیلم در جشنوارهٔ کن و سن‌سباستین اظهارات متناقضی در رابطه با آن بیان می‌شد. عده‌ای شیفتهٔ روایت بدیع و منحصربه‌فرد فیلم شده بودند. اما در مقابل تعداد زیادی از تماشاگران فیلم نیز از وجود بسیار تصاویر خشن و جنسی در آن ناراضی بودند. اکران این فیلم در سراسر دنیا با درجه‌بندی‌های محدودکننده همراه بود.

بسیاری از بینندگان فیلم در میانه فیلم سالن سینما را ترک کردند، زیرا حالت تهوع به آن‌ها دست داده بود.

irr - نقد و بررسی فیلم Irreversible (برگشت ناپذیر) ⭐️

کارگردان: Gaspar Noé

نویسنده: Gaspar Noé

بازیگران: Monica Bellucci, Vincent Cassel, Albert Dupontel

خلاصه داستان: فیلم از آخر به اول می آید. ماجرای فیلم حول شبی در پاریس رخ می دهد، که زنی بنام «آلکس» (مونیکا بلوچی) در زیرگذر توسط یک غریبه مورد تجاوز قرار می گیرد و ……

صفحه IMDB فیلم

دنیای سیاه، کثیف، وارونه و خشن

بازگشت ناپذیر فیلمی فرانسوی است با بازی دو هنرپیشه مطرح به نامهای وینست کسل و مونیکا بلوچی و کارگردانی گاسپار نوئه . فیلمی سرشار از خشونت و تصاویر سرگیجه آور و نا امیدی . صبحت کردن در مورد این فیلم اصولا کار سختیست . همانطور که دیدنش کار سختی بود . داستان فیلم بسیار ساده است . یک دختر دوست پسرش را در یک مهمانی ترک میکند و در مسیر بازگشتش توسط فردی مورد آزار و اذیت قرار میگیرد . دوست پسرش پس از فهمیدن ماجرا در پی انتقام گرفتن از مرد متجاوز است . اما در نهایت داستان باب میل تماشاگر به پایان نمیرسد . همانطور که مشخص است داستان فیلم چندان موضوع پیچیده و تازه ای نیست و بارها همین موضوع و موضوعهای مشابه دستمایه ساخت فیلمهای بسیاری بوده است . اما چیزی که این فیلم را متفاوت کرده نحوه روایت داستان است . فیلم بصورت سر و ته روایت میشود . یعنی از انتها به ابتدا که از این لحاظ یاد آور یکی از بهترین فیلمهای کریستوفر نولان به نام ممنتو است . البته خود فیلم به خوبی فیلم نولان نیست .

نکته دیگر که فیلم را متفاوت جلوه میدهد شیوه فیلمبرداری آن است . طوری که به نظر می آید فیلم با یک برداشت گرفته شده است ! همچنین حرکات سرگیجه آور دوربین خصوصا در نیمه اول فیلم بیننده را بهت زده میکند . طوری که تماشاگر در بعضی لحظات از اینکه به تماشای این فیلم نشسته خود را لعنت میکند ! اما مهمترین نکته ای که بیننده را هنگام دیدن فیلم غافلگیر میکند خشونت بیش از حد آن و اصرار کارگردان بر نشان دادن بی پرده سکانسهای خشونت آمیز است . البته به نظر میرسد این تصاویر در راستای روایت داستان و در خدمت آن است . شاید هم نباشد ! نمیدانم ! اما به هر صورت تحمل این حجم خشونت در یک فیلم واقعا کار آسانی نیست . فیلم روایتگر یک حادثه است که در نهایت به زوال شخصیت های بیگناه فیلم می انجامد و همانطور که از نامش پیداست در این مسیر هیچ بازگشتی نیست .

اتفاقی که افتاده باشد دیگر افتاده و راه بازگشتی برای جلوگیری از آن حادثه وجود ندارد . اما جالب اینجاست که روایت فیلم بازگشتی است که در نوع خود میتواند تضاد جالبی باشد .به نظر میرسد کارگردان میخواهد نشان دهد که چگونه یک سری وقایع به ظاهر بی اهمیت در نهایت به یک فاجعه می انجامد اما در راستای نشان دادن این مسئله در برخی مواقع دچار مشکل است . مثلا سکانسی که در آن مجبور میشوند به دلیل اینکه دوستشان ماشینش را همراه خود نیاورده سوار مترو شوند و با آن به مهمانی بروند . چنین سکانسی را میتوان با هر ایده دیگری جایگزین کرد به طوری که هیچ لطمه ای به طرح کلی فیلم وارد نشود . مثلا میتوانستند با پای پیاده بروند یا اینکه با موتور یا تاکسی بروند . به نظر میرسد در برخی لحظات کارگردان صرفا خواسته فیلمش را به زمان استاندارد یک ساعت و نیم برساند و در سکانسهایی همانند آنچه گفته شد انگار خود کارگردان هم کم آورده ! با تمام این تفاسیر پیشنهاد میکنم این فیلم را ببینید . البته اگر توان دیدن صحنه خشن آنرا داشته باشید . مطمئن باشید بازگشت ناپذیر با تمام تهوع آور بودنش تجربه متفاوتی در فیلم دیدن برایتان خواهد بود . آنقدر متفاوت که از حالتان را از فیلم دیدن بهم میزند.

منبع: وبلاگ هنر هفتم


نقد و بررسی فیلم Irreversible (بازگشت ناپذیر)

ساختار وارونه اثر بی نهایت هوشمندانه انتخاب شده, فیلم از همان ابتدا تفاوتش را با سایر آثار به رخ میکشد.

تیتراژی که از انتها شروع شده و در انتها است که نام فیلمساز بر آن مهر میشود, از طرفی دکوپاژ های نوئه بسیار عجیب و غیر معقول است, دوربینی چرخان که مدام به اطراف حرکت کرده… اما در ادامه این موارد جایگاه خود را در فرم اثر پیدا خواهند کرد. سکانس ابتدایی به صورت کنایی فضاسازی کرده و مخاطب را آماده رویارویی با جهان اثر میکند, دو مرد مست که در اتاقی در حال گفتگو هستند… میزانسن های نوئه تماما حس پوچی را به مخاطب میرسانند, مردی را میبینیم که در گذشته به دخترش تجاوز کرده و اکنون با رفیقش درد و دل میکند, دیالوگی کلیدی میان آن دو رد و بدل میشود مبنی بر اینکه “هراتفاقی در گذشته افتاده, افتاده… دیگه نمیشه عوضش کرد, تو باید دوباره بلند شی و به مبارزه ادامه بدی” سپس با تلفیق این سکانس و پیرنگ کار طرفیم… روایتی عکس… دوربین نوئه بیشترین حرکت را در سکانس کلوپ همجنس بازی دارد…. این حرکات از یک طرف باعث اینجاد حس تشویش و اضطراب در مخاطب شده و از طرفی با ازدواج این تصاویر غیر واضح و موسیقی آزار دهنده به خوبی فضای تاریک و سیاه کلوپ شکل میگیرد, کلوپی که گویا نمونکی از جهان بی رحم و سیاه اثر است…. دوربین مواج هر از چند گاهی بر روی یک زوج توقفی دارد و انسان هایی را میبینیم که به روش های گوناگون در حال ارضای شهوت تمام نشدنیشان هستند… دو کاراکتر محوری وارد میشوند, مارکوس و پیر… پیر همواره در این سکانس و در سکانس های آینده که گذشته این آدم ها را به تصویر میکشد در حال نصیحت مارکوس است و مدام از او میخواهد تا راه منطقی را پیش گیرد… اینجاست که این ساختار عکس جایگاهش را در فرم پیدا میکند, شاید اگر مارکوس در هرکدام از این مراحل به خود می آمد سرنوشت جور دیگر رقم میخورد, اما او بی توجه کار خود را انجام میدهد, خصوصا هر چه به عقب میرویم و اشتباهات ابتدایی او را شاهدیم این حس بیشتر در مخاطب ایجاد میشود, اما به قول بلوچی گویا سرنوشت از قبل نوشته شده و قابل تغییر نیست…اشتباهاتی غیر قابل بازگشت…

594c10bf f61a 4f4b ae0d 91de08137087photo DBB2DBB0DBB1DBB8 DBB0DBB2 DBB1DBB8 DBB1DBB1 DBB4DBB4 DBB0DBB7202 - نقد و بررسی فیلم Irreversible (برگشت ناپذیر) ⭐️

سکانس تجاوز بی رحمانه به نمایش در می آید, دوربین ساکن است و با یک نما حدودا ۱۰ دقیقه شکنجه الکس را شاهدیم, شکنجه ای که شاید در ابتدا به واسطه عدم آشنایی مخاطب با کاراکتر ها چندان آزار دهنده نباشد اما هر چه به جلو -عقب- میرویم تاثیر سکانس های پیشین بیشتر میشود… نوئه سعی کرده است با دیالوگ های به نسبت طولانی ۳ شخصیت داستان را پردازش کند و الحق نیز در این راه موفق بوده, مارکوس بی تدبیر و خوی حیوانیش… پیر متفکر که گویا توانایی لذت بردن از زندگی را ندارد و الکس… الکس با بازی زیبای بانو بلوچی که هر چه بیشتر به عقب

میرویم بیشتر به پاکی اش پی برده و ارتباطمان با او قوی تر میشود و سکانس پایانی با موسیقی و کارگردانی جادویی اش …. تنها سکانسی که در آن از رنگ های شاد استفاده شده است… فضای این سکانس گویا از کلیت کار جداست, بلوچی را در یک سبزه زار میبینیم که با آرامش دراز کشیده و دوربین اینبار آرام به عقب حرکت کرده و فضای کار شکل میگیرد, کودکان و مادرانی که در اطرف مشغول استراحت و تفریح هستند… این سکانس را میتوان به دو صورت تحلیل کرد, از یک طرف میتوان جایگاهش را مطابق با کلیت اثر دانست و گفت این سکانس قبل از سکانس پیشین اتفاق افتاده… اما من به واسطه تفاوت های این سکانس با سایر بخش ها اینگونه برداشت میکنم که گویا نوئه در انتها ما را به دنیای دیگر میبرد… فضایی که در آن برخلاف جهان اثر خبری از خشونت, شهوت, قتل و سیاهی نیست… گویا سکانس پایانی برشی متفاوت از ایده آل فیلمساز است… و دوربین چرخان نوئه…

منبع: شرق


نقد فیلم بازگشت ناپذير

“اگر از ديدن فيلم حالت تهوع به شما دست داد برای اين است که تمام تلاش کارگردان اين بوده تا حال شما را بهم بزند.”

“اگر می خواهيد تا مدت ها احساس حال بهم خوردگی داشته باشيد به ديدن اين فيلم برويد.”

تمام عبارات فوق بخشی از جملاتی است که منتقدان مختلف پس از ديدن فيلمبازگشت ناپذير يا Irreversible ساخته” گاسپار نو” (Gaspar Noe) کارگردان فرانسوی، در نوشته هايشان بکار برده اند.

مونيکا بلوچی بازيگر نقش آلکساندرا که از دوست پسرش “مارکوس”( ونسان کاسل Vincent Cassel) باردار است، همراه مارکوس و دوست پسر سابقش “پير- Pierre”(آلبرت دوپونت) به يک مهمانی می روند. در آنجا آلکساندرا از مارکوس مست جدا می شود تا تنهايی به خانه برود.

در راه رسيدن به خانه، آلکساندرا در حال عبور از يک زيرگذر، توسط مردی به نام” تنيا” مورد تجاوزی وحشيانه قرارمی گيرد سپس شديدا مجروح می شود و به اغما فرو می رود.

مارکوس و پير برای انتقام گرفتن به دنبال تنيا می گردند و نهايتا او را در باشگاه همجنس گرايان می يابند. تنيا بعد از شکستن دست مارکوس، توسط پير در نهايت بی رحمی به وسيله يک کپسول آتش نشانی کشته می شود.

داستان فيلم بازگشت ناپذير در واقع داستانی است که برای يک فيلم کوتاه ده تا پانزده دقيقه ای مناسب است. همچنين موضوع فيلم ‎‎‎يعنی تجاوز جنسی وانتقام، به کرات در فيلمهای ديگر بکار گرفته شده است. فيلمنامه از پيچيدگی خاصی برخوردار نيست و مسئله خاص و منحصر به فردی در فيلم مطرح نمی شود.

با ذکر تمام اين مطالب اين سوال پيش می آيد: علت اين همه سرو صدا درباره اين فيلم چيست؟ خشونت تصويری بی حد و حصر و نوع ساخت فيلم برای القای فضايی رعب آور و وحشتناک به بيننده، تنها عاملی است که نام فيلم را برسر زبانها انداخته واکنش های مختلفی را در ميان منتقدان بر انگيخته است. عده ای فيلم را يک شاهکار می نامند و عده ای ديگر از آن به عنوان افتضاح ترين فيلم سال ياد می کنند.

نوع روايت داستان فيلم مانند فيلم يادگاری(2001) ساخته کريستوفر نولان از انتها به آغاز است. به ظاهر تمام فيلم مانند فيلم طناب( 1948) ساخته آلفرد هيچکاک در يک برداشت گرفته شده است. ولی در واقع فيلم از تعدادی سکانس-پلان تشکيل شده که بهم پيوند خورده اند.

Irreversible 17 CMYK - نقد و بررسی فیلم Irreversible (برگشت ناپذیر) ⭐️

فيلمنامه ساديستی بازگشت ناپذير تحت تاثير نظريات” مارکی دو ساد” ( نويسنده فرانسوی قرن هجده) توسط کارگردان فيلم نوشته شده است. رگه های اگزيستانسياليستی و پوچ گرايانه در لابه لای فيلم به چشم می خورد. عبارت” زمان همه چيز را نابود می کند.” جمله ای است که دو سه بار در فواصل فيلم شنيده می شود.

سکانس اول فيلم و صحنه تجاوز، از ترسناک ترين و وحشيانه ترين فصل های تاريخ سينما است. قسمت اول فيلم در يک باشگاه همجنس گرايان اتفاق می افتد. نور کم، حرکات سريع و ناموزون و تهوع آور دوربين و صدا های نامفهوم اين صحنه را برای بيننده تبديل به يک کابوس می کند، و واقعا بيننده آرزو می کند تا اين قسمت هر چه زودتر تمام شود تا از اين کابوس وحشتناک بيرون بيايد.

صحنه تجاوز جنسی به تنهايی قادر است جايگزين رقت آميزترين فيلم ها شود. اين قسمت که 9 دقيقه به طول می انجامد، بدون از قلم انداختن کوچک ترين جزئيات، يک تجاوز واقعی را در نهايت قساوت در يک برداشت به نمايش می گذارد.

گاسپار نو علت به تصوير کشيدن اين صحنه را اين گونه توضيح می دهد :” قصد داشتم وحشيانه ترين صحنه تجاوز، حتی خشن تر از صحنه تجاوز فيلم سگ های پوشالی ساخته سام پکين پا، را در تاريخ سينما به ثبت برسانم.”

ولی واقعا دليلی برای نمايش اين مقدار از خشونت در فيلم مشخص نيست. صحنه های خشونت بار در فيلم های خشنی مانند پرتقال کوکی (استنلی کوبريک)، دوستان خوب( مارتين اسکورسيزی) و دار و دسته وحشی( سام پکين پا) همه در خدمت فيلم و داستان فيلم بوده اند.

در صورتيکه خشونت و وصحنه های وحشيانه فيلم بازگشت ناپذير در اندازه ای وسيع وبيش از حد فقط برای نمايش خود خشونت است نه برای پيشبرد داستان. کارگردان قصد داشته است با بازی کردن با احساسات مخاطب، او را تحت تاثير قرار دهد و پيام اخلاقی خود را با بکارگيری صحنه های رقت انگيز به زور به خورد او دهد.

ظاهرا پيام کارگردان اين است که “هر حادثه ای دريک لحظه اتفاق می افتد و بازگرداندن اين لحظات غير ممکن است” و يا” هر بلايی که بر سر هر کسی می آيد نتيجه تصميم اشتباه خود اوست”. اما آيا نمايش اين همه خشونت برای انتقال اين پيام ضروری است؟

منبع: سایت هشت


فیلم برگشت ناپذیر گاسپار نوئه

فیلم از آخر به اول می آید. ماجرای فیلم حول شبی در پاریس رخ می دهد، که زنی بنام «آلکس» (مونیکا بلوچی) در زیرگذر توسط یک غریبه مورد تجاوز قرار می گیرد…

شاهکار گاسپار نو نابغه…

عنصری که باعث پلیدی یا پاکی انسان میشود همین “برگشت ناپذیر بودن زمان” است و اینکه تصمیماتی که در گذشته گرفته شده اند سرنوشت ما را تعین خواهند کرد و از این منظر گاسپار نو به جبر گرایی اعتقاد دارد.
نگاه مولف یعنی نو به دنیا بسیار تلخ و پوچ انگارانه و در عین حال واقعی و رئالیستیک است.حقایقی تلخ در مورد بار تحمل ناپذیر و در عین حال سبک هستی که در فیلم اول این کارگردان “من به تنهایی می ایستم” به صورتی استادانه بروز پیدا کرده بود.

eab1d3d51b4791025fa9c9ec20d4f2fc details - نقد و بررسی فیلم Irreversible (برگشت ناپذیر) ⭐️

اما نبوغ این اعجوبه در “فرم” و هنگام اجراست که خودنمایی میکند و تماشاگر را از عوام تا منتقدین را مسحور قدرت بی پایان و هولناکش می گرداند. به گفته خود نو وی برای شیوه روایت از فیلم “ممنتو” کریستوفر نولان الهام گرفته. و فیلم از آخر به اول روایت میشود که همان “برگشت ناپذیر بودن” را تایید کند.
دوربین نو که به صورتی معلق و شناور حرکاتی 360 درجه ای در هوا میزند و چیزی را فراتر از تکنیک حرکت “پن” دوربین به نمایش میگذارد که منحصر به فرد این کارگردان است.
اما برگ برنده ی این فیلم و دستآورد عظیمش شیوه “مونتاژ” فیلم است به طوری که در پایان هر سکانس دوربین به خارج از کادر و نقطه ای تاریک تراولینگ میکند و سپس سکانس بعدی شروع میشود و با این حقه مخاطب احساس میکند که فیلم از ابتدا تا انتها با یک برداشت بلند 90 دقیقه ای گرفته شده! یعنی نو در این فیلم با این خلاقیت کاری کرده که مونتاژ عملا کار تدوین را انجام میدهد!
و این است تطابق حداکثری “فرم” و “محتوی”

منبع: طرفداری


نقد فیلم برگشت ناپذیر / 2002 Irreversible

“زمان ھمه چیز را نابود میکند”؛ حتی رویاھای زیبا را که انتظار بسیاری بر آن داشتیم و زمان ، بھشت را به جھنم تبدیل میکند و ” برگشت ناپذیر ” است . زمان دیگر باز نمی گردد و غیر قابل جبران است ؛ و ھمچنین خشن ، و ترسناک و غیر قابل تحمل . زمان ھمه ما را به خاطر اشتباھات کوچک و بزرگمان مجازات خواھد کرد و ھمه را به جھنم و تاریکی خواھد برد .منبع برگشت ناپذیر فیلمی است بسعجیب و بستاریک ؛ فیلمی نومیدانه و بدبین به زمان و به انسان و به جھان . فیلمی است خشن و غیر قابل تحمل و غیر قابل دیدن و لذت بردن . چنین فیلمی را فقط سادومازوخیست ھا توان دیدن و لذت بردنش را دارند.

فیلم با کلمات وارونه آغاز می شود و یک موسیقی غیر قابل شنیدن ـ که به خاطر بسامد بالایشدر سینماھا ، موجب ایجاد تھوع در بسیاری از تماشاگران شده است ـ ؛ ھمراه با آن کلمات پخش می شود و ما را می ترساند . پس از آن متوجه ساختار برگشت به عقب فیلم می شویم؛ ھمانند فیلم ممنتوی نولان که در واقع در آغاز از پایان قصه شروع می کرد و در آخر ، به ابتدای ماجرا می رسید .

در این بین ؛ در ھمان اوایل که حدود 10 دقیقه از فیلم گذشته ، به سکانسمعروف کلوپ ھمجنسگرایی فیلم می رسیم . سکانسی تھوع آور و بسیار خشن که در آن شخصیت اصلی به ھمراه رفیقشفیلم به دنبالفردی به نام تنیا می گردند. در این جا جھنمی را پی بینیم که در آخر ، پیر ، تونیا را تا سرحد مرگ با کپسولمی زند و ما تکه تکه شدن صورت او را با جزئیات کامل و با یک نورپردازی ھولناک ، می بینیم .

با این سکانس ، در ھمان ابتدا ما دچار بدبینی می شویم و مارکوس و پیر را پس می زنیم و ضد آن ھا می شویم . این ضد شدن ؛ ما را از ھمذات پنداری و حتی ادامه داستان باز می دارد و به نوعی موجب قضاوت زود ما می شود ؛ قضاوتی که البته تقصیر فیلم ساز است و نه ما ؛ چرا که ما از ھدف و انگیزه شخصیت ھا بی خبریم . به عنوان نمونه به جنایت و مکافات داستایسکی توجه کنید . داستایفسکی ھمان ابتدای رمان ؛ به ماجرای قتل نمی پردازد. به جایش؛ به خوبی راسکولنیکف را شخصیت پردازی میکند و ما را به ھمذات پنداری با او دعوت میکند .

ما پا به پای راسکولنیکف جلو می رویم و او را ” درک ” می کنیم و وقتی ھم به قتل پیرزن می رسیم ؛ با وجود ھولناک بودن قضیه ، ضد راسکولنیکف نمی شویم . حال آنکه در ” برگشت ناپذیر ” به خاطر بازی ھای تکنیکی فیلم ساز ، و مضامینی چون زمان و … ـ که به نظر می رسد بدجوری ذھن او را در خلالفیلمسازی مشغولکرده است ـ وارد داستان می شود و عملا ھمه چیز را از بین می برد .
برگردیم به داستان فیلم : پساز چند سکانسدیگر ، تازه ما می فھمیم که به فردی به نام آلکستجاوز شده و مارکوسدر صدد انتقام است؛ انتقامی که تازه الان که حدود نیمی از فیلم سپری شده ، لااقل دلیلشرا متوجه می شویم .

صحنه تجاوز که حدودا نه دقیقه به طول می انجامد را می بینیم و ھمچنان به عقب باز میگردیم تا به اواخر فیلم می رسیم که متوجه حامله بودن آلکسمی شویم !

پس از آن ، یک نمای از بالا به پایین را داریم که 2001 : پوستر ادیسه فضایی را می بینیم که به زور شعار ھای گل درشت فیلمساز را متوجه شویم ، که زمان فلان است و فلان ! این به بیرون از فیلم رجوع دادن ھم که اصلا خودشیک بحث مفصل است . بگذریم !

پساز آن یک نمای کاملا بی ربط به کل فیلم را میبینیم که انگار برخلاف سکانسھای اولیه فیلم ، بھشت است و رویایی و نه واقعی . و در آخر پس از این روایت معکوس ،که از زشتی به زیبایی رسیده ایم ، باز یک نمای سرگیجه آور و زشت داریم که به شدت اذیت کننده است و باز دارنده . و ناگھان یک جمله که : زمان ھمه چیز را نابود میکند !

متوجه شدید که فیلمساز ما چه میخواست بگوید ؟ بله ! این که زمان رویاھایمان را از بین میبرد ؛ اما “چگونه ” ؟ خب ، جوابش را در فیلم نگردید ؛ چون نیست ! حتی چه فیلم ھم تماما ھمین جمله آخر است و اگر آن را از فیلم حذف کنید ؛ چیزی جز یک سری تصاویر مستھجن و سادومازوخیستی باقی نمی ماند .

در آخر و در وصف این فیلم ؛ به شیوه خود فیلمساز باید عرضکرد که با کمالتاسف ، زمان ھمه چیز این فیلم را نابود می کند !

منبع: نقدزی


گفتگو با گاسپار نوئه، مصاحبه بی بی سی با گاسپار نوئه درباره بازگشت ناپذیر، برگردان از فرید عباسی

گاسپار نوئه فیلمساز آرژانتینی الاصل و با تابعیت فرانسوی و کارگردان فیلم‌هایی چون من تنها ایستادم،کرن، بچه باز و بازگشت ناپذیر است. او فرزند نقاش نامدار آرژانتینی «  لوئیز فیلیپه نوئه » است. او که از چهره های سینمای نوین و مستقل فرانسه است در فیلمهایش مضامینی بی پروا را دستمایه قرار داده است. از گفته های اوست: « فیلم کوتاه ، مثل یک دوست دختر نوجوان است که می گوید هرکاری عشقت کشید با من بکن!» .

او بازگشت ناپذیر را در سال ۲۰۰۲ جلوی دوربین برد و در همان سال در جشنواره کن به نمایش در آورد. فیلمی غیر متعارف از سینمای فرانسه که هجویه‌ای است بر خشونت و عریانگری. در این پرونده بر آن بودیم که گره بازنشدنی فیلم را با کمک نقد و مصاحبه ای از خود او باز کنیم. مصاحبه زیر برگرفته از سایت BBC می‌باشد.

5afac81521b3c - نقد و بررسی فیلم Irreversible (برگشت ناپذیر) ⭐️

“بازگشت ناپذیر” چطور به انجام رسید؟

به وینسنت]کاسل[ گفتم که می‌خواهم یک فیلم مثل “در قلمره احساسات” بسازم. مونیکا در سال ۲۰۰۱ مشغول بازی در فیلم ماتریکس بود و ما هم وقت کمی داشتیم. بخاطر شهرت این دو نفر ما پول را برای ساختن فیلم دریافت کردیم. یک شرط هم برای ما گذاشته بودند که می‌بایست فیلم را تا پایان آگوست تمام می‌کردیم. بودجه خوبی بود اما فقط شش هفته وقت برای فیلمبرداری داشتم.

چرا شیوه روایت معکوس را برای فیلم انتخاب کردید؟

دو فیلم قبلی من در روایت‌شان خطی هستند و به نوعی بیزار شده بودم از این شیوه. فیلم‌های بسیار کمی هستند که شیوه روایت غیر خطی را دارا هستند و این دسته فیلم‌ها بیشتر برای من جذاب هستند. در روز اول فیلمبرداری، صحنه عشق‌بازی را انجام دادیم که در آخر فیلم قرار دارد. بطور عجیبی، مونیکا و وینسنت بیشتر نگران این صحنه بودند تا صحنه تجاوز.

فیلم را بخاطر خشونت بیش از حد آن بسیار مورد حمله قرار داده‌اند. واکشن شما نسبت به این قضیه چی است؟

خشونت در زندگی جریان دارد و قسمتی از زندگی بشر است. من با منتقدان فرانسوی مشکل پیدا کردم چون آنها دوست ندارند که فرانسه را به این شیوه تصویر شده، ببینند. بطور جالب توجهی، بسیاری کسانی که در این جامعه آسیب دیده‌اند، مرد بوده اند و نه زن.

آیا از فیلم دیگری الهام گرفته بودید؟

در فیلم ارجاعات بسیاری وجود دارد. “پرتقال کوکی”‌، ” من کوبا هستم” و تجاوز ِ فیلم “رستگاری”. فیلم “سگ‌های پوشالی” خیلی من را تحت تاثیر قرار داد. نمی‌دانم به چه خاطر فیلم برای چندین سال منع پخش شد. این کار به این می‌ماند که دولت بریتانیا به مردم‌اش اهانت کند.

پس به این خاطر بود که چنین فیلمی را ساختی؟

ساختن فیلم مثل رفتن به یک مهمانی است، هیچ وقت نمی‌دانستم که چه پیش می‌آید. در پشت صحنه فیلم اوقات بسیار خوبی را داشتیم. تنها صحنه سخت فیلم برای فیلمبرداری، صحنه مهمانی بود که بیست بار آن را برداشت کردیم.

منبع: وبلاگ استاکر

3.4/5 - (37 امتیاز)
نظر شما چیست؟ شما هم نظر خودتان را در مورد این فیلم در بخش نظرات بنویسید. اگر نظر و مطلب مفید و کاملی داشته باشید، امکان اضافه شدن نظر شما به محتوای این پست وجود دارد!
حتما عضو کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام سینما مدرن باشید! ما در تلگرام و اینستاگرام مطالب متفاوت تری داریم که در سایت نیست!
3.4/5 - (37 امتیاز)
Mohammad در 31 دسامبر 2019 ساعت 20:50 پاسخ

فیلم بازگشت ناپذیر در مورد همجنس گرایی بود که متاسفانه تو هیچکدوم از نقدها ندیدم بیشتر دقت کنید. شخصیت اول عاشق وینست شده بود و معشوقه خود که مونیکا بود رو در اختیارش قرار داده بود و خودش عاشق وینست بود

    مهران در 16 مارس 2020 ساعت 23:32 پاسخ

    کسی که کشته میشع تنیا بود یا رفیقش ؟

      امیررضا علی آبادی در 1 آوریل 2020 ساعت 19:52 پاسخ

      رفیق تنیا بود /:

مهران در 16 مارس 2020 ساعت 23:31 پاسخ

کسی که در اخر کشته میشه رفیق تنیا هستش نه خودش .
درست میگم ؟لطفا اگر کسی فهمید اطلاع بده ممنون .

    عادل در 21 مارس 2020 ساعت 05:20 پاسخ

    دقیقا ، تنیا فقط نظاره گر بود ، نکته ماجرا هم همینه ، مارکوس اومد از تنیا انتقام بگیره ولی در عوض دوست مارکوس ( پیر ) از دوست تنیا انتقام میگیره و مارکوس و تنیا خودشون فقط نظاره گرند. . در ضمن با نقد محمد خیلی هم نظر نیستم . پیر همچنان عاشق الکس بود اما چون ناتوان از ارضاء الکس بود توسط الکس طرد شد . توجه کنیم که الکس به مارکوس میگه این زنه که همیشه تصمیم نهایی رو میگیره

رضا در 3 سپتامبر 2020 ساعت 20:12 پاسخ

با اینکه فیلم مثل اینکه مورد تحسین بخشی از منتقدین بوده اما دوست نداشتم. البته که نوئه جسارت داره و نکات مثبتی مثل تدوین و … هم داشت.

سینا در 17 نوامبر 2020 ساعت 14:40 پاسخ

این فیلم واقعیت های اجتماعی رو نشون داده متاسفانه دنیای کثیفی زندگی میکنیم نظرم به فیلم مثبته

ناشناس در 3 دسامبر 2020 ساعت 23:39 پاسخ

چطور باید
دان کرد

مارال در 30 آوریل 2021 ساعت 06:04 پاسخ

نمیگم فیلم بد بود یا خوب، اما قلبم داره تندتند میزنه و بعنوان یه زن خداروشکر می کنم تو یه کشور غربی، به دنیا نیومدم.توی چه جای کثیف و ترسناکی زندگی می کنن، جایی که به بهانه ازادی، خدا و اخلاقیات، فراموش بشه ، ختم میشه به سکانس وحشتناک ابتدای فیلم و صحنه داخل تونل.

    ساندرا در 5 می 2021 ساعت 10:06 پاسخ

    متاسفانه چشمات رو بستی و خشونت و تجاوز و بی رحمی جایی که داری زندگی میکنی رو نمیبینی
    فقط اینا نشون میدن و متاسفانه کشور شما نشون نمیده

      ناشناس در 8 ژوئن 2021 ساعت 10:42 پاسخ

      فکر نمیکنم کشور ما واقعا از این چیزا داشته باشه . تمام فیلم های اونا درباره تجاوز و خیانت و بی اخلاقیه و … و واقعا اونا در این زمینه مشکل دارن و مشکل اصلیشونه. ماهم کم کم به تقلید از اونا داریم خودمون رو نابود میکنیم و حتی فیلمهای ما کم کم داره شبیه فیلمای اونا میشه ولی به شکل دیگه و تازه خوشحال هم هستن که چه فیلمای باحالی میسازن !

        ناشناس در 8 ژوئن 2021 ساعت 14:50 پاسخ

        شما یکم اخبار رو پیگیری کنی بد نیست!

        Blue در 13 سپتامبر 2021 ساعت 20:28 پاسخ

        اتفاق میفته. فقط تو سینما یا حالا خیلی جاهای دیگه که میتونن بهش بپردازن، اینجور اتفاقات رو نشون نمیدن.
        حقیقتا تجاوز همه جا هست.
        چشمات رو باز کن!

        niku در 22 فوریه 2022 ساعت 05:48 پاسخ

        جسارتا شما تو کدوم ایران زندگی میکنین😑‌والا شما ظاهرا چشماتون رو بستید اینهمه هرسال داره تجاوز به کودکان حتی کودک یکی دوساله انجام میشه میگید خداروشکر؟ سرتون رو کردید تو برف ، فرق ما با بقیه کشورا اینه‌ که اونها آزادانه حقیقت و بیان میکنن و واقعیت و میگن ولی اینجا هیچ فیلمی‌برا آگاه سازی حتی ساخته نمیشه واقعا متاسف شدم نظر شمارو خوندم .موفق باشید🙂

فرزان در 19 آگوست 2021 ساعت 01:32 پاسخ

تو فیلم از مونیکا بلوچی و وینسنت کسل از هردوشون هتک حرمت شده بود و آلت جنسی‌شون نمایش داده شده بود! فیلم فقط یه درجه از فیلم‌های پ–ن بهتر بود

ازاد در 23 اکتبر 2021 ساعت 01:27 پاسخ

جالبه منتقدین دقت نکردن که اون که اول فیلم کشته شد تنیا نبود

Rm در 7 آوریل 2022 ساعت 12:59 پاسخ

در اخر هم تنیا کشته نشد و دوستش کشته شد درسته؟ من ده بار برگشتم و چهره‌هادو تطابق دادم تا فهمیدم…خیلی رو مخی بود فیلمش ..اون صحنه‌ی ت-ج-ا-وز دقیقا عین یک صحنه‌ی واقعی به نمایش گذاشته شده بود و واقعیت رو به بیننده نشون میداد..!
در کل فیلم عجیبی بود

فائزه در 1 ژوئن 2022 ساعت 15:14 پاسخ

وای الان کامنتارو خوندم فهمیدم تنیا نبود دوست تنیا بود واقعا اعصابم خورد شد … در کل با تمام خشونتی که داشت فیلم و دوست داشتم چون بی پرده به دنیایی اشاره کرد که داریم درش زندگی میکنیم .. مطمئنم اگه این حجم از خشونت و نشون نمی‌داد ما همچنان درکی از بی رحم بودن دنیا علی الخصوص تجاوز نداشتیم

رامین در 10 جولای 2022 ساعت 14:12 پاسخ

در تمام دنیا تجاوز وجود دارد .
شب ۱ نصفه شب برو پشت گاراژ میدون شوش
بازار سید اسمال
ته انبار گندم
پارک خزانه
و …

ناشناس در 18 مارس 2023 ساعت 20:52 پاسخ

به نظرم فیلم جالب بود ،میخواست این موضوع رو تداعی کنه که هرکسی مسؤل کاری هست که میکنه و اگر اشتباه کنه غیر قابل جبران و برگشت ناپذیره ،تو صحنه ت..جا.وز هم الکس خودش مقصر بود چون از مهمونی رفت بیرون هرچی دوست پسرشم گفت بذار برسونتمت نذاشت

میلاد در 21 مارس 2023 ساعت 04:33 پاسخ

من تا جایی تطابق دادم همون مرد داخل تونل با مرد داخل کلوب که کشته شد یکی بود چجوری میگین یکی نبود
بنظرم تنها حکمی که برای اعدام واجب و جایز هستش در دنیا برای جرم تجاوزه
تجاوز برابر با اعدام دیگه هیچ جرمی نباید اعدام داشته باشه

Milad در 21 مارس 2023 ساعت 04:34 پاسخ

….

مانی در 21 مارس 2023 ساعت 17:40 پاسخ

دوستان منتقد ما حتی نتونستن تشخیص بدن در انتها رفیق تنها توسط پیر کشته میشه.راست میگن تو اگر طبیب بودی درد خود دوا میکردی.شما هم اگه کارتون واقعا درسته بیاید تو گود خودتون اثر بسازید.منتقد محض اطلاع نباید قضاوت کنه فیلم خوبه یا بد.منتقد باید تحلیل کنه که کجای فیلم به چه علت اینجوری پیش رفته.منتقد باید دو چشم بینا داشته باشه که دوست تنها به جای خودش کشته میشه.منتقد باید بدونه که چرا دوست تنها به جای خودش اشتباهی کشته میشه؟چون فیلمساز میخواد بگه کخ خشم کوره و همیشه هدف رو اشتباهی میزنه.منتقد اینجوری باید بررسی کنه نه که قضاوت کنه.منتقد باید بررسی کنه که چرا پیر که تمام فیلم میخواست مارکوس رو از انتقام بر حذر کنه دست آخر خودش به وحشیانه ترین حالت دوست تنها رو میکشه.منتقد باید بگه چرا الکس جلوی چشم پیر میره با مارکوس دوست میشه.منتقد باید بگه که چرا مارکوس شب حادثه تونل به جای اینکه با الکس تا خونه بره تو مهمونی میمونه و الکس رو تنها میذاره.منتقد بدونه که ….ولی منتقدین ما حتی تشخیص نمیدن رفیق تنها به جای خودش مجازات میشه.منتقدین فقط بلدن بگن این فیلم بد بود اون فیلم خوب بود.منتقد عزیز ما خودمون هم بلدیم مثل تو قضاوت کنیم.لطفا چیزایی رو بگید که ما به عنوان کارشناس سینما نمیدونیم.

ناشناس در 8 آوریل 2023 ساعت 23:41 پاسخ

چند نکته بود که در تمامی نقدها کمتر توجهی به آن شد
چرا در آخر حضور آلکس در مهمانی و بعد از ملاقات او با دوست باردارش اخلاق آلکس تغییر کرد و با مارکوس مشاجره کوتاهی کرد و سپس از مهمانی خارج نشد.
در صحنه ای که پی‌یر با کپسول اطفا حریق به سر ضارب مارکوس ضربه زد در واقع قصدش کشتن کسی بود که دست او را شکسته و در حال تج…اوز به او بود و اساساً قصد کشتن تینا را نداشت و این مسئله را از توصيه های او به مارکوس هم می‌توان فهمید.

روشن در 22 می 2023 ساعت 14:03 پاسخ

یه نکته دیگه که هیچ اشاره‌ای بهش نشد این بود که در آخر فیلم و در واقع ابتدای ماجرا ، نشون میده که الکس یکبار دیگه هم باردار بوده و احتمالا اون بچه رو سقط کرده. دوست داشتم تحلیلی در این مورد هم بشنوم

ناشناس در 12 فوریه 2024 ساعت 04:38 پاسخ

مانی و روشن خیلی خوب نوشتین. ممنونم

زود بیا یوتیوب سینما مدرن ویدئو جدید داریم!
// //