کارگردان : Michael Mann
نویسنده : Morgan Davis Foehl
بازیگران : Chris Hemsworth, Viola Davis, Wei Tang
خلاصه داستان : محکومی که در دوران مرخصی به سر میبرد به همراه همکاران آمريکایی و چينیاش ردپای يک شبکه جنايتکار اينترنتی برجسته را از شيکاگو تا لسآنجلس تا هنگکنگ تا جاکارتا دنبال میکند و…
«سياه کلاه/ Blackhat» (اصطلاحی عاميانه برای توصيف هکرها) نماينده تلاش مايکل مان برای تر و تازه کردن يک ژانر قديمی از طريق افزودن مؤلفه «سايبر» به «تريلر جنایی» است. «سياه کلاه» به همان اندازه که از موسيقی متن استفاده میکند از دنيای مه آلود هکرها و جرايم اينترنتی بهره میبرد: به عنوان راهی برای بهبود سطح داستان و نه برای پشتيبانی از آن. بخش زيادی از «سياه کلاه» در دنيای واقعی- همراه با المانهای تريلر دنيای واقعی مانند تيراندازیها، مبارزات و انفجارهایی که بخش زيادی از آنچه روی پرده نمايش داده میشود را تشکيل میدهند- رخ میدهد.
صنعت فيلمهای سينمایی هنوز نتوانسته اولين «سايبر تريلر» عالی خود را بسازد. «سياه کلاه» نمیتواند بهترين فيلم اين ژانر باشد، گرچه وقتی که فيلم وارد فضای راست نمایی میشود (حداقل در دو سوم ابتداییاش) شايان تقدير است، اما هنوز فاصله زيادی تا بهترين شدن دارد. داستان فيلم درباره اين است که چگونه دستکاری کُدها و اجرای بدافزارها میتواند عواقب مخرب برای دنيای واقعی داشته باشند. با اين حال، تلاشهای مان برای ايجاد چهرهای غيرسنتی در فيلم، وقتی که فيلم وارد سرزمين صفر و يکها میشود، چيزی شبيه به برخی صحنههای فيلم «ترون / TRON» درآمده است. مشکل فيلم ساختن درباره جرايم سايبری اين است که روشهای موجود ذاتاً غيرسينمایی هستند. شايد در دنيا کارگردانی وجود داشته باشد که بتواند تنشی که فردی که روزها يا هفتهها مقابل کامپيوتر مینشيند را به تصوير بکشد، اما اين تاکنون رخ نداده است؛ حتی شخصيت ليزبث سالاندر در فيلم «دختری با علامت اژدها» وقتی که از خانه بيرون میرفت و گشت و گذار میکرد جالبتر بود.
از منظر فروش فيلم، بايد بگويم که «سياه کلاه» روی زمين لغزنده راه میرود، چون در فيلم خبری از ستارگان بزرگ سينما نيست. غير از بازيگر «س*ک*س*یترين مرد زنده/ S*e*xiest Man Alive»، کريس همسوورث، که نقش اول را بازی میکند، و وايولا ديويس بقيه بازيگران «سياه کلاه» برای اکثر سينماروهای آمريکایی معروف نيستند. وی تانگ و ليهوم وانگ خيلی خوب کار کردهاند، اما چه کسی بيرون از چين اسم این دو را شنيده است؟ و اگرچه همه همسوورث را به خاطر ايفای نقش ثور (Thor) میشناسند، اما نمیتوان دقيقاً گفت که او در بيرون از فضای تخيلی داستانهای کميک استريپ تا چه ميزان خواهان دارد. «سياه کلاه» از تواناییهایی که او از خود در «شتاب/Rush» ران هاوارد نشان داد استفاده میکند اما گرچه اين ممکن است به باورپذيری بازی همسوورث کمک کند، اما بعيد به نظر میرسد که باعث پر شدن سالنهای سينما بشود.
«سياه کلاه» داستان هکر دستگير شدهای به نام نيکلاس هاتاوی (با بازی کریس همسوورث) است که به او گفته میشود در صورت همکاری با تيمهای تجسس آمريکایی و چينی برای تحقيق درباره فعاليتهای يک مجرم سايبری بين المللی، که قبلاً يک سانحه فجيع هستهای و زلزله در بازار بورس را رقم زده است، از زندان آزاد میشود. او در اين مأموريت بايد با دستيار بدبينی به نام کارول بارت (ديويس)، همکلاسی سابقش، چن داوای (با بازی ليهوم وانگ) و خواهر نابغه چن، لين چن (با بازی وی تانگ) همکاری کند. هاتاوی از دانش، ذهن و نيروی عضلات خود برای تعقيب اين هکر در نقاط مختلف آسيا استفاده میکند.
عليرغم زمان طولانیاش، «سياه کلاه» فيلم جالبی است. در فيلم شاهد تغيير فاحش روایی هستيم و اتفاقات هر چه به اوج فيلم نزديکتر میشويم عجيبتر میشوند، اما اين روند در اين ژانر طبيعی است. همچون اکثر آثار مايکل مان، شاهد نوعی تاکيد سبک مدارانه در زمينه بيان اتفاقات با ترکيبی از سکانسهای دوربين روی دست، نماهای بالای سری، نماهای زيبا از شهرها و خشونتی هستيم که گاهی اوقات بسيار هنری میشود هستيم. مان همچنين از بازی دادن بينندههايش لذت میبرد. در فيلم صحنه ای وجود دارد که در آن میدانيم که قرار است چيزی بترکد. برای بالا بردن هيجان، او با انتخاب نما و بيرون بردن اشيا بازی میکند. فيلم همچنين از نظر سطح عاطفی با درگير کردن مخاطب در رابطه عشقی بين هاتاوی و لين چن، که به اندازه و دور از اغراق است، نمره قبولی میگيرد.
«سياه کلاه» از فرمول جيمز باند تبعيت میکند. بيننده را با خود به توری جهانی میبرد و در اين تور در آمريکا، هنگکنگ، جاکارتا و مالزی توقف میکند. آدم بد فيلم از جنس همان روانیهای معمول فيلمهای ۰۰۷ است که وقتی در نهايت از نزديک می بينيمش کمی نااميد میشويم. او دستيار جان بر کفی دارد. در فيلمی که سعی میکند جديدترين نوع جنايت را دراماتيزه کند، بازگشت مان به يکی از دوست داشتنی ترين الگوهای اکشن-تريلر کمی عجيب است.
در پايان، بزرگترين نقطه ضعف «سياه کلاه» ممکن است اين باشد که به عنوان فيلم مختص بزرگسالان وارد بازاری شده است که به شدت با فيلمهایی از اين دست دشمن است- يعنی محصولاتی که نياز به صبر و توجه بيشتر به پرده سينما دارند تا به موبايلی که قرار است در سالن سينما خاموش باشد. «سياه کلاه» فاصله زيادی تا بهترين اثر مان (از نظر من، نسخه ۱۹۹۲ «آخرين موهيکان /The Last of the Mohicans» گرچه «مخمصه / Heat» طرفدارهای خاص خود را دارد) فاصله زيادی دارد، اما به هر حال تريلری است که ارزشش بيشتر از دفن شدن در يکی از آن گورهای تحقيرکننده ماه ژانويه است.
منتقد: جیمز براردینلی – امتیاز ۷.۵ از ۱۰ (۳ از ۴)
مترجم: محمدرضا سیلاوی
منبع: سایت نقد فارسی