مکعب 1
مکعب یک، با ایدهای بسیار خلاقانه وارد سینمای فلسفی شد. یک گام جدی در شبیهسازی جهانی که هستیم به یک هزارتوی معمایی. مکعب یک از دو مکعب بعدی، پرمحتواتر، خوشساختتر و داری پیرنگ قویتری بود. برای همین حرف دربارهی مکعب اول بسیار است. اثری پر رمز و راز که تا سالها در ذهن مخاطب خاص سینمای معناگرا میماند.
ما به این جهان پرت میشویم.تا به خود میآییم اولین سوالی که میپرسیم این است که اینجا چه میکنیم؟ چه کسی ما را به اینجا آورده.چطور به اینجا آمدهایم؟تکلیف ما در اینجا چیست؟ کار درست چیست؟ اینکه خودمان را نجات دهیم؟ یا به دیگران هم کمک کنیم؟ عاقبتِ ما در اینجا چه میشود؟ آیا گناهی کردهایم که ما را به اینجا آوردهاند؟
تمام این سوالات در ذهن کسانی که در مکعب به هوش میآیند کمکم شکل میگیرد. درست به مثابهی جهان واقعی. هر کدام از شخصیتها بنابر ذاتی که دارند مسیری برای رهای از مکعب پیش میگیرند.
در فیلم میبینیم هر کدام از اتاقهای مکعب ویژگی مرموز خود را دارد که باید به نحوی خود را از آن نجات داد.برای همین نمیتوانی در یک اتاق بمانی و منتظر تمام شدن باشی. کهدر واقع استعارهای از این حقیقت است که مشکلات در گوشه و کنار هستی، تو را به تکاپو وا میدارد. اگر حرکت نکنی، میمیری. هیچکدام به تنهایی نمیتوانند رو به جلو باشند. هرکدام به دیگری برای رهایی از دامهای یک اتاق نیازمند است.برای همین با وجود ترس و نفرتی که از یکدیگر دارند کنار هم میمانند.در این فیلم در واقع به شدت به این نکته تاکیید شده که انسانها برای رهایی باید کنار هم بمانند. هرچه فیلم رو به جلو میرود فضای ترس و بیاعتمادی جدیتر میشود. تا جایی که شروع به کشتن یکدیگر میکنند. دختری که نبوغ ریاضی دارد ساعت تخریب مکعب را پیشبینی میکند. در بین این جمع یک دیوانه وجود دارد که برخلاف دیگران از قدرت تجزیهو تحلیل و عقل حسابگر بیبهره است.اما در نهایت اوست که نجات پیدا میکند و نور رهایی از مکعب را میبیند. فلسفهای که در شرق بسیار روی آن تاکیید شده حالا در یک فیلم غربی با نمایش گذاشته میشود. رهایی با جنون.با فراموش کردن عقل و حساب و کتاب.”حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو”.
فیلم بعد ازین را به نمایش نمیگذارد. درمورد بعد از این جهان حرفی نمیزند. خارج از مکعب را حتی در برهوتی پر از هیچ و عدم نشان میدهد و بعد از مکعب را هم نور و درخشش زیاد پوشانده.
فضای درون مکعب، پر از هیاهو و جنجال برای رهایی است.کمکم سوالاتی مثل این دست سوالات که “از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود” از بین میرود و جنگ برای بقا باقی میماند. افراد هرچه رو به جلو حرکت میکنند اهمیت کمتری برای معنا و راز مکعب قائلاند و تنها میخواهند پیروز میدان باشند.
مکعب یک، بی هیچ تردید فیلمی معناگرا و فلسفی و البته فراموشنشدنی است.
مکعب 2
در مکعب دو همان اتفاقی میافتد که معمولا برای همهی فیلمهای چندگانه رخ میدهد:”افول”
فیلم تکلیف مخاطب را مشخص نمیکند. آیا درگیر یک فیلم با تم جاسوسی است و یا یک فیلم فلسفی و معناگرا.خط پیرنگ تغییر کرده. افراد اینبار با لباسهای شخصی خود وارد مکعب شدهاند و یک سری متعلقات مثل اسلحه و ساک و گردنبند و چاقو با خود به همراه دارند. مهمتر از همه یکی از مهندسینی که در طراحی مکعب نقش داشته خود وارد تلهی مکعب شدهاست.افراد آخرینباری که خارج از مکعب بودهاند را به خاطر دارند و هر کدام ماجرای جالبی برای تعریف کردن دارند.
البته مکعب دو هم جذابیتهای معناییِ بسیاری دارد. یکی از آنها به چالش کشیدن مفهوم زمان است. کیت با یکی از افراد مکعب درگیر میشود. زمان در اتاقهای مکعب متفاوت است. پنجرهی یکی از اتاقها که باز میشود کیت چاقویی در چشم مرد فرو میکند و بعد از چند ثانیه درِ اتاقِ دیگر رو به کیت باز میشود و مرد میگوید سالهاست اینجا منتظر انتقام از تو بودهام.مفهوم زمان و نسبی بودنِ آن با این سکانس به درستی برای مخاطب به نمایش گذاشته میشود.
شما چند سال دارید؟من که این متن را می نویسم هماکنون سی سال دارم و به گذشته که نگاه میکنم حس میکنم سه ثانیه گذشته است.بله زمان را مغز بشر اختراع کرد. وگرنه زمانی وجود ندارد. معیاری وجود ندارد. خدای من همهاش وهم و خیالی خلاقانه است. اما ما تغییر میکنیم.مردی که در اتاق دیگر سالها منتظر کیت بود موهایش سفید و چهرهاش درهم شکسته بود. اگر زمان توهم بشر است پس این تغییرات چگونه به وجود میآیند؟
فیلم پر رمز و راز بودن هستی را به نمایش میگذارد. افراد چندبار از کنار جنازههای خود در اتاقهای دیگر عبور میکنند. این موضوع نشاندهندهی این واقعیت است که انسانها برحسب جایی از هستی که به دنیا میآیند سرنوشت متفاوتی خواهند داشت. ما به قول هایدگر فقط خودمان نیستیم.ما محصول شرایطی هستیم که در آن قرار گرفتهایم.
اینبار هم کسی که از همه ضعیفتر است نجات پیدا میکند. ساشا.دختر نابینا که نقش جاسوسی حرفهای را برعهده داشته.انتهای فیلم مکعب ۲ هرچند جذابیت سینمایی داشت اما ضربهی بزرگی به محتوای فیلم زد حتی فیلم را از فرم اصلی خود خارج کرد. نابینا بودن ساشا و نجاتش میتوانست دلیل بسیار بهتری از یک جاسوس بودن داشته باشد.
مکعب دو گرچه به قدرت مکعب یک نبود اما تماشایش برای دوستداران سینما الزامیاست.
مکعب 3
این یکی یک سقوط واقعی است.؟؟