

سردرگمی، خشونت و تضاد
میشائیل هانکه کارگردان سرشناس اروپایی، اثری ماندگار به نام کد مجهول، داستان ناتمام چند سفر کوتاه را کارگردانی نمود. داستان کد مجهول از خطوط داستانی کوتاه زندگی چند شهروند در اروپای مدرن میباشد که هر یک بصورت قطعاتی کوتاه در طول فیلم نمایش داده میشود. پاریس پذیرای فرهنگهای مختلف شهروندانش، به شهری پر جمعیت تبدیل شده که در هر گوشه از آن، افراد با طرز فکر و زندگی متفاوت از کنار یکدیگر میگذرند و به زندگی روزمره خود میرسند. کد مجهول از سردرگمی مهاجران بیپناه در شهر عشاق میگوید، از جوانی که از متعلقاتش فرار میکند، از آرزوهایی که حتی در ذهن فراموش شده، از سردی روابط و به بن رسیدن، از اختلاف طبقات و رفتار متناقض مردم با یکدیگر، از بروز بدون ترس و شرم خشونت در شهر، این اثر شاید در چند داستان بی پایان و مختصر خلاصه شود اما هانکه چه در تصاویر نمایش داده شده و در دیالوگهایی که رد و بدل میشود اشارات زیبایی به مفاهیم اجتماعی و فرهنگی اروپا داشته است.
ریتم روان فیلم تا پایان کار تغییر نمیکند و مخاطب میتواند در کمال آرامش و دقت شاهد وقایع زندگی کاراکترهای کد مجهول باشد. وجود تضاد و ناهماهنگی در سکانس ابتدایی فیلم به وضوح نشان داده میشود، جایی که ژان برادر کوچک ژرژ پس از ترک خانه به شهر میآید و با عصبانیت کاغذ چرب شده پیراشکی را به سمت ماریا (زن مهاجر) پرتاب میکند. این سکانس به زیبایی خشونت، بیتفاوتی مردم و رفتار دوگانهی پلیس و مغازهدار با ژان، جوان سیاهپوست و مهاجر را نشان میدهد. با ورود آن (بینوش) به مهلکه، ماجرا به سود ژان تمام میشود. این در حالی است که رفتار پرخاشگرانه از او سر زده و به ماریا اهانت کرده، مردم شهر نیز شاهد این درگیری هستند و دخالت نمیکنند جز مغازهداری که نگران کم شدن توجه مردم به مغازهی وی بخاطر دعوای دو جوان است.
از دید آمادوی جوان، هر شهروند به عنوان یک انسان محترم است چه ثروتمند باشد چه مستمند، به همین علت با ژان درگیر میشود و از وی میخواهد تا عذرخواهی کند. در مقابل آمادو، ژان با نگاهی تحقیرآمیز به زن مهاجر، او را مستحق چنین رفتاری میبیند. رفتاری که از بسیاری از شهروندان نه تنها در اروپا بلکه در سراسر جهان سر میزند. ورود پلیس به این مسئله نیز جالب توجه است که با دیپورت شدن ماریا و دستگیری آمادو پایان مییابد. رفتار خشن ماموری که ماریا را به معرکه بازگرداند و دستگیری آمادو، نمونهای از تبعیض و بیعدالتی جوامع امروزی اروپا میباشد. نمایش تبعیض، خشونت، اهانت به دیگران بنا بر دلایلی چون نژاد پرستی یا اختلاف طبقاتی و بیتفاوتی، حاصل ناهمگنی و کنار هم قرارگرفتن شمار زیادی از فرهنگ، عقیده و نژاد در یک شهر میباشد. تصوری متفاوت با آنچه جوانان ساکن کشورهای جهان سوم در مورد زندگی در شهرهای بزرگ اروپا دارند. جدال هر یک از کاراکترها با تضادهای زندگی و عدم برقراری ارتباط ایشان با شرایط و قوانین جامعه، مسبب اتفاقهایی در زندگی ایشان میشود.
ژان جوانی ساکن روستا، علیرغم تلاش پدرش برای متقاعد نمودن وی، از خانه فرار میکند. او در سر خود، رویای سکونت در آپارتمان و گذراندن وقت با هزاران انسان متفاوت ساکن شهر دارد. او نمیتواند همچون پدرش به کار کردن در مزرعه و کشاورزی افاقه کند. در نهایت با گذاشتن نامهای خانه و خانوادهاش را ترک میکند. ماریا، مادری که تحت شرایط دشواری، برای رفع نیازهای خود و خانواده به شهرهای مختلف سفر میکند. او با دید منفی مردم نسبت به یک مهاجر نیازمند، اضطراب ناشی از دور زدن قانون و ترس از دستگیری و شرایط سخت مسافرت و زندگی در شهرهای مختلف کلنجار میرود، زیرا در خانهی خود شرایط مناسب را ندارد. همچون هزاران پناهنده و مهاجر که در شرایط بسیار سختی قرار داشته و به امید فردایی بهتر خود را در شرایط نامطلوبی همچون ماریا گرفتار میکنند. آمادو جوان سیاهپوستی که بین آموزههای سنتی خانواده و فرهنگ چندگانه خیابانهای پاریس گرفتار شده، از واکنشش نسبت به رفتار ژان با ماریا، میتوان آرمانگرایی و ذوقی که به زندگی آمیخته با فرهنگ دارد را فهمید. گرچه درجوامع پیشرفته آستانهی تحمل مذاهب، نژاد و باورهای متفاوت بیشتر از جوامع در حال توسعه میباشد اما آمادو نیز از قائدهی تبعیض و رفتار سرد بخاطر نژاد و رنگ بدن مستثنی نیست.
او نمایندهی جوانانی است که علیرغم داشتن کارت شناسایی کشوری که در آن ساکنند، از حقوق شهروندی به اندازهی همشهریان خود بهرمند نیستند و باید با تضاد بین رسوم خانوادگی با آنچه پیش رویشان قرار میگیرد، کنار آیند که گاهی اوقات همه مسیر آمادو را دنبال نمیکنند، همانند جوان عربی که در قطار به آن ناسزا میگوید و این حجم از نفرت او، زادهی بیگانهستیزی و نفرت جامعه نسبت به او و هموطنانش میباشد. ابراز خشونت یکی از واکنشهای چنین وضعیتی است که انسان را تحت فشار قرار میدهد تا برای تخلیه عقده یا ارضای امیال سرکوب شده اش به خشونت متوسل شود. آن، زن جوانی که رابطهی عاطفی وی با ژرژ تحت تاثیر تضاد و سردرگمی ناشی از آن قرار میگیرد. آن نیز همانند دیگر ساکنین پاریس، در این سردرگمی و ازدحام گرفتار شده، علیرغم پیشرفتش در بازیگری، نگران و مضطرب بهنظر میرسد. نبودن ژرژ کنار آن بخاطر مشغلههای کاری بر سرد شدن این رابطه تاثیر گذاشته، همینطور رفتار عجیب آن با ژرژ، طوری که از او میپرسد تابحال کسی را خوشحال کردی و پس از چند ثانیه از وی دلجویی میکند. شکنندگی رابطهی آن با ژرژ پس از مدتی به پایان میرسد، زمانی که ژرژ پشت درب آپارتمان آن چشم انتظار اوست اما آن رمز ورود را عوض نموده و تلفن را پاسخ نمیدهد. تضاد بین آنچه آن از رابطهاش با ژرژ انتظار دارد و شرایطی که بین او و ژرژ وجود داشت، بر این رابطهی عاطفی تاثیرگذار بود.
علاوه بر تضاد و اختلافی که زندگی تک تک کاراکترهای داستان را تحت تاثیر قرار میدهد، جلوههای بصری کد مجهول نیز در کنار مضمون فیلم بر زیبایی این اثر افزوده است. همینطور نمایش غیرخطی داستانها، مخاطب را برای تماشای ادامهی داستان مشتاق میکند و بخشهایی از فیلم که مربوط به تمرین تئاتر و فیلمبرداری با حضور آن (بینوش) مخاطب را کنجکاو یا شاید گمراه میکند زیرا تصور میکند بخشی از داستان است تا تمرین. کد مجهول مقدمه ای برای ساخت فیلمهای موفق در کارنامهی میشائیل هانکه میباشد، اثری است که به زیبایی از سردگمی و تضادهای زندگی در شهرهای پیشرفته میگوید. اثری است فراتر از داستان ناتمام چند سفر کوتاه که نامزدنخل طلای جشنوارهی کن شد. اثری که بر بیگانهستیزی و خشونت و همینطور زندگی در تضاد و تفاوت شهروندان تاکید دارد. خشونتی که در اجرای پانتومیم کودکان کر و لال، در تصاویر و خاطرات ژرژ از سفرهایش و در بسیاری از بخشهای فیلم نمایش داده میشود.