نام تو را ای متعال خواهم سرایید
نام تو را با عود ده تار خواهم سرایید
فروغ فرخزاد
یکی از دوستانش میگفت: فروغ تجسم آزادی بود ، در محبس ، اگر بتوانید حداکثر آزادی و حداکثر حبس را مجسم کنید ، فروغ همین بود و تلاطم هایش نیز از این بود:
او شادترین و غمگین ترین…
آشنایی فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان و کارهای سینمایی
آشنایی فروغ با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز ایرانی و همکاری با او سبب این شد تا در سال 1341 مستند خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان در تبریز به کارگردانی فروغ فرخزاد و تهیه کنندگی ابراهیم گلستان ساخته شود. این مستند به مدت دوازده روز در آن آسایشگاه با عواملی محدود ساخته شد ، و در زمستان همان سال برنده جایزه نخست فستیوال اوبرهازن آلمان شد و سه سال بعد در فستیوال پزاروی ایتالیا به نمایش درآمد خانه سیاه است در نظر خواهی سال 2012 در نشریه اند ساوند جایگاه 235 را در میان 250 فیلم برتر جهان کسب کرده است.
همچنین این مستند از 340 منتقد سینما جایگاه نوزده را در میان بهترین فیلم های مستند تاریخ سینما به دست آورد. اما متاسفانه از سوی بسیاری از منتقدین ایرانیِ آن روزگار به باد انتقاد گرفته شدکه سرشناس ترین آن ها شمیم بهار بود که مستند را اثری دروغین خواند. ولی توجه بسیاری از منتقدین خارجی زبان را به سوی خود جلب کرد که به برخی از آن ها میپردازیم.
منتقد جاناتان رزنبام:
«روغ فرخزاد که پیشتر به عنوان بزرگترین شاعر زن آوانگارد قرن 20 ایران نامبرده میشود حال دست به غزلسرایی در قالب فیلم میزد.تنها فیلم او، وام گرفته از فرم ها و تکنیک شاعرانه است که در نوع فیلم، ادیت، صدا و نریشن به وضوح پیداست و فیلم را عمیقاً انسانی دانست و به تاثیر فیلم بر عباس کیارستمی اشارهکرده.»
« کریس مارکر، مستندساز برجسته فرانسوی، فیلم فروغ را در حد شاهکار و همطراز فیلم زمین بینان بونوئل دانسته است.»


زیبایِ زشت یا زشتِ زیبا ؟!!
با دیالوگ ابراهیم گلستان در آغاز فیلم شروع میکنم: «دنیا زشتی کم ندارد. زشتی دنیا بیشتر بود اگرآدمی بر آنها دیده بسته بود؛ اما آدمی چارهساز است. براین پرده اکنون نقشی از یک زشتی، دیدی از یک درد می آید که دیده بر آن بستن دور است از مروت آدمی. این زشتی را چاره ساختن، به درمان این درد یاریگرفتن و به گرفتاران آن یاریدادن، مایه ساختن این فیلم و امید سازندگان آن بوده است … جذام بیماری بیدرمانی نیست» از نظر من زیبایی این مستند در زشتی های مبتلایان به بیماری جذام خلاصه شده است ، افرادی که زشتی ها را به زیبایی تعبیر میکنند و زیبایی ها را در زشتی می بینند.
در پلان اول فیلم با صحنه ایی از یک زن مبتلا به جذام روبهرو میشویم زنی با چشم زیبا، پلان بعدی صحنه دانش آموزان است که فروغ زیبایی کلام آن ها را در وصف ستایش خداوند به تصویر کشیده است.
« در هاویه کیست که تو را حمد میگوید ای خداوند ؟ »
در صحنه های بعدی هم شاهد همین زیبایی بوده ایم مراسم عروسی ، توپ بازی کودکان و شانه کردن موهای زیبای دخترک توسط مادرش…
سینمای شاعرانه
سینمای رئالیسم شاعرانه
جنبشی در فرانسه
فیلمسازانی چون رنوار . کارنع . دوویویه با سبک رئالیسم شاعرانه اقدام به ساخت فیلم کردندکه این فیلمها با لحنی پر حسرت و نا امیدی معمولاً درباره حاشیه نشینیست که در یاس زندگی میکنند. قهرمانان در همین قشر با حادثه ایی عاشقانه آرمانی شده و امید در روحشان جان میگیرد. اما پایان این نوع فیلمها معمولاً با یاس و نا امیدیست. یعنی این قهرمانان دوباره ناامید میشوند و فیلم با توهم زدایی و مرگ قهرمان به پایان میرسد و این سبک به تقدیر معتقد است یعنی تقدیر را حاکم بر زندگی میداند.
ابتدا باید اشارع کنم در مجله ی سینمایی sight & sound، در بین لیست فیلمهای برتر تاریخ سینما نام فیلمی از ابر کارگردان ایران و صد البته جهان یعنی عباس کیارستمی “کلوزآپ” و همچنین فیلم فروغ فرخزاد “خانه سیاه است” ، برده شده است حال ، دربارع فیلم کلوز آپ باید به صورت خلاصه بگویم:
_فیلمی در سبک درام و رئال ، سال 1368 ، و وقتی میگویم رئال یعنی تمام بازیگران در نقش واقعیِ خود بازی کردهاند! و در خصوص خانه سیاه است پیش از این سخن گفتم. اینجا ، نقد بع هیچ وجع ، آن هم منی که هنوز نمیدانم نقد را با کدام نون مینویسند پس میگویم “نظر” !
در مورد سبک کاری این دو کارگردان
مرحوم عباس کیارستمی که با آثارش معرف تمام جهانِ سینمایی ست ، با تکنیکهای مخصوص خود و به نظر منتقدان “سبکی یکتا،سبک کیارستمیایی” یعنی بازیگرهای نقش اول کودک یا روستاهای دور افتاده و دوربین ثابت ، شناخته شده به دلیل کاربرد شعر معاصر در دیالوگهای فیلم ، سبک اکثر فیلمها مستند یا همان رئال ، نبوغ او به جلوه دادن موضوعات بسی کوچک به صورتی سینمایی خاص خود اوست که از اولین فیلم او یعنی نانوکوچک کامل از نحوع فیلمبرداری پسر و سگ واضح است ، او سبک خاص خودش را در روند ساخت فیلمهایش مدام آزمایش میکرد و در نهایت در فیلم سهگاهزلزله این سبک را تثبیت کرد طوریکه خود در صحنه دوربین یعنی ماشین حضور نداشت ، او مدام مخاطب را به تعامل وادار میکرده است و با اینکار مفهموم جدیدی از فیلم را ارائه داد ، در سالهای آخر حجم فیلمهایش را کم میکرد تا تلاشی برای هنری خالص مخصوصش باشد ، خود سبکش را مینیمالیسم معرفی میکند ، و از ویژگیهای خاص او اشارع هر فیلم به فیلمهای دیگرش است یعنی حاویِ اشارات فراوان به آثار خودش است و بازتاب فیلمهای دیگرش میباشد.
و سبک فروغ فرخزاد
باید بگویم با یک فیلم سبک سینمایی پدید نمیآید! فرخزاد بیشتر در شعر سبک خاص خودش را دارد ولی بدلیل خاص بودن موضوع و شرایط تصویربرداریِ خانه سیاه است یک اثر برجسته از اوست. پیش از این هم گفتم ، سبکی شاعرانه و رئالیسم شباهت کوتاه به سبک کیارستمی.


جذامیان ِ آسایشگاه بابا باغی در تبریز
بودن در کنار جذامی ها به مدت دوازده روز باعث این شد که فروغ به نکاتی ظریف از زندگی جذامیان پی ببرد. افرادی در این دنیا هستند ( جذامی ها) که به خاطر مشکلاتی که دارند مجبور میشوند به صورت گروهی در کنار یکدیگر به زندگی خود ادامه دهند . افرادی که مبتلا به جذام اند ، همه نیاز های فردی و اجتماعی شان همانند افراد معمولی جامعه است. زمانی که فروغ برای ساخت این مستند به آسایشگاه بابا باغی در تبریز رفت ، حسین را از پدر و مادری مبتلا به جذام گرفت و با خود به تهران برد.
حسین منصوری هم اکنون مردی میانسال ساکن مونیخ است. موسم حصاد گذشت و تابستان تمام شد و ما نجات نیافتیم مانند فاخته برای انصاف می نالیم و نیست انتظار نور میکشیم و اینک، ظلمت است و تو ای نهر سرشار که نفس مهر تو را می راند
به سوی ما بیا
به سوی ما بیا