فصل فیلم های مهم و قابل تأمل هر ساله در زمان تعطیلات عید مسیحی و البته آغاز سال جدید است. امسال هم چنین است، یعنی سال ۲۰۱۸ با فیلم هایی آغاز می شود که به یقین اسکارها از بین آن ها برگزیده خواهد شد. سالی که «جنگ ستارگان» وارد دوره ای تازه می گردد و زندگی وینستون چرچیل در تاریک ترین ساعت بازگو می شود، و انیمیشن «کوکو» با پسربچه گیتار به دست، آوایی غریب سر می دهد.
نگاهی داریم به آثار برجسته ای که در آغاز سال ۲۰۱۸ به نمایش در خواهند آمد:
«شکل آب»- The Shape of Water
گیه مو دل تورو در ۵۲ سالگی بالاخره فیلم خودش را ساخته است. «شکل آب» در حقیقت نیمه موزیکال هیولای تاریکی است. فیلمی که فیلمساز تحت تأثیر «هیولای مرداب سیاه» درست کرده و همیشه آن را دوست داشته است. گفته است: «زیباترین چیزیست که در عمرم دیده ام». دل تورو درباره این فیلم «ب» ۱۹۵۴ حرف زده است: «و آرزو می کردم که هیولا و زن عاقبت با یکدیگر بمانند». سازنده فیلم «لابیرنت پن» خواسته است اثری از در حاشیه قرار دادن جامعه و این که چه گونه باید همه را وادار کرد سینما را ستایش کنند. «شکل آب» قصه «الیزا» (با بازی سالی هاکینز) نظافت چی کری در یک سازمان عظیم سرّی دولتی است که دلبسته یک هیولای ذوحیاتین (با بازی داگ جونز) می شود، هیولایی که در آن جا اسیر شده است. دل تورو ماجرا را در سال ۱۹۶۲ قرار داده که زمان جنگ سرد است و هنگامی که فرهنگ آمریکایی در حال تغییر و دگرگونی است.
«جنگ ستارگان: آخرین جدای»- Star Wars: The Last Jedi
شخصیت جدید در این سری تخیلی اسطوره وار «رُز» نام دارد. بازیگر این نقش کلی مری تران درباره اش گفته است: «او دختری است همیشه در حال مأموریت و موجودی شیرین است». تران از میان کمدی های سایت ها و شوهای آخر شب تلویزیون توانست وارد کهکشان دور دست شود. او به اتفاق «فین» (با بازی جان بو) می خواهند به «کانتو بایت» پرواز کنند که یک میان ستاره ای «موناکو» و لبریز از اجناس کثیف است. داستان این بار از پایان «فورس بیدار می شود» آغاز می گردد، جایی که «ری» (با بازی دیزی ریدلی) با شمشیر نورانی خود بر بالای جزیره ایستاده و به افسانه ای چون «لوک اسکای واکر» چشم دوخته است. نقش را مارک هامیل به عهده گرفته و کارگردان ریان جانسون است.
«من، تونیا»- I, Tonya
حادثه نانسی کریگان/ تونیا هاردینگ یکی از جنجال های رسوایی آمیز ۲۵ سال گذشته است اما وقتی در سال ۱۹۹۴ خبرها پخش شد که قهرمان پاتیناژ المپیک یعنی کریگان به وسیله یک اوباش- اجیر شده به وسیله شوهر سابق رقیب او هاردینگ- زانویش به شدت صدمه دیده است، جنجال به پا شد. مارگوت رابی (بازیگر استرالیایی) نقش کریگان را به عهده دارد و در این باره گفته است: «من در زمان وقوع ماجرا ۴ سال داشتم و این حادثه واقعی به تصورم بسیار تأثیرگذار است». فیلم «من، تونیا» از آن کمدی های سیاه است که کارگردانی آن را کریگ گیلسپای انجام داده است.
«جامه شبح»- Phantom Thread
یک دهه بعد از این که نویسنده و کارگردان پل توماس آندرسن با بازیگر دانیل دی لوییس فیلم پُر سر و صدای «خون به پا می شود» را ساختند اکنون به اتفاق «جامه شبح» را تدارک دیده اند… داستان فیلم ماجرای رینولدز وودکاک (دی لوییس) طراح جامه های زنانه در لندن دهه ۱۹۵۰ را بازگو می سازد که گرفتار عشق زنی (با بازی ویکی کریپس) می شود. آندرسن در خصوص فیلم اظهار داشته است: «راستش من هیچ وقت دانش و آشنایی با مُد نداشته ام تا این که با طراحی به اسم اریستوبال بانسیاگا آشنا شدم و زندگی او رویم اثر گذاشت».
«ستارگان فیلم در لیورپول نمی میرند»- Film Stars Don,t Die in Liverpool
قصه عاشقانه میان پیتر ترنر (با بازی جیمی بل) با بازیگر اسکاری گلوریا گریهام (با بازی آنت بنینگ) در دهه ۱۹۷۰- که از کتاب خاطرات بازیگر به سال ۱۹۸۷ برداشت شده- اساس این اثر خیال انگیز رمانتیک را تشکیل می دهد. گلوریا گریهام (بازیگر توانای فیلم «بدها و زیباها») در اواخر زندگی دچار بیماری مهلکی شد و در خانه والدین خود چشم از جهان بربست. آنت بنینگ در قالب گریهام بازی خیره کننده ای ارایه داده طوریکه همبازی اش جیمی بل گفته است: «تماشای باازی او اعجاب آور بود واقعاً زمان هایی بود که فراموش می کردم در صحنه حضور دارم!». پل مک گایگان کارگردانی را به عهده داشته است.
«جومانجی: به جنگل خوش آمدید»- Jumanji: Welcom to the Jungle
پس از بیست سال مجدداً بازی از سرگرفته می شود، درست دو دهه از زمانی که رابین ویلیامز در نخستین «جومانجی» به سال ۱۹۹۵ بر پرده سینماها آمد. این بار قهرمانان ماجرا چهار محصل اند که درون ویدیو گیم گرفتار می آیند و به صورت موجوداتی دیگر وارد بدن قهرمانانی مانند دکتر اسمالدر (دواین جانسن)، موس فینابار (کوین هارت)، روبی راندهاس (کارن گیلیان) و پروفسور شلی آبرون (جک بلک) می شوند. کارگردان فیلم جیک کازان گفته است: «ما نمی خواستیم فیلم نخست را بازسازی کنیم بلکه می خواستیم داستان را ادامه دهیم و کاری ارایه نماییم که ارزش و لطف اثر اصلی را ضایع نکند». فیلم حاضر مملو از اکشن و کمدی در فضای شگفت انگیز جنگل است و کمدین کوین هارت گفته است: «از کار واقعاً خوشحالم ولی عصبانیم از حشره ها که پدر ما را در آورد!».
«تاریک ترین ساعت»- Darkest Hour
هنگامی کارگردان جو رایت (سازنده فیلم «تاوان») سناریوی «تاریک ترین ساعت» درباره اولین روزهای پُر غوغای آغاز جنگ جهانی دوم و درگیری های وینستون چرچیل را خواند، بلافاصله پذیرفت که آن را بسازد اما به شرط آنکه گری اولدمن نقش نخست وزیر انگلستان را بازی کند. البته اولدمن بازیگر حرفه ای به خاطر نقش های بیش تر منفی چندان مناسب به نظر نمی رسید. رایت در این باره گفته بود: «به عقیده ام بازی نقش چرچیل با آن چه قبلاً بازی شده، نمی توانست نمایانگر آن شخصیت غرغرو و شاید خُل با انرژی غریب بوده باشد. من نیاز به بازیگری داشتم که حاد و پُر تنش باشد که صرفاً تأکید به روی حضور فیزیکی اش نباشد». بنابراین برای هر صحنه احتیاج به سه ساعت و نیم گریم داشت که بتواند تغییر شکل دهد. اولین روز که اولدمن به عنوان چرچیل پشت میز نشست، رایت واکنش لازم را در چهره بازیگران دیگر به خوبی احساس کرد. او گفت: «آن ها انگار شبح آن شخصیت را در مقابل خودشان می دیدند».
«بزرگ ترین شومن»- The Greatest Showman
هیو جکمن در این موزیکال اثر پی.تی.بارنام- که درباره سیرکی در قرن ۱۹ است- یکی از بهترین نقش هایش را عهده دار شده است. شخصیت های فیلم همه مهارت در آکروبات و نمایش های این چنینی داشته اند مثل آن ویلر (بازیگر فیلم «اسپایدرمن: بازگشت به خانه») که بندباز حرفه ای است و دلباخته شریک بارنام (زاک افران) می شود. ویلر ماه ها تمرین کرد تا بتواند بدون استفاده از بدل صحنه های خطرناک را انجام دهد. کارگردان فیلم مایکل گریسی می گوید: «اما من باید بگویم برای همه بازیگران بدل انتخاب کرده بودم و بنابراین به آن ها می گفتم هر کار دوست دارید انجام دهید چون میل نداشتم با مصیبت کار کنم».
«کوکو»- CoCo
طرح اسکلت ها در این انیمیشن یکی از مشکل ترین کارها از لحاظ تکنیکی و کامپیوتری برای استودیوی «پیکسار» بود زیرا داستان و اتفاقات «کوکو» در سرزمین مُردگان رخ می دهد. نقاش فیلم جینی کروزسانتوس می گوید: «این بار برخلاف آن اختاپوس فیلم پیدا کردن دُری، ما گرفتاری زیادی با اسکلت ها داشتیم. مدت های زیادی روی شکل و طرح آن ها کار کردیم که بتوانیم راهی پیدا کنیم چه طور می توانند با شخصیت های انسانی داستان همراه شوند». کارگردان فیلم لی آنکریش (سازنده «داستان اسباب بازی۳») دست به چالش بزرگی زده بود که بتواند این اسکلت های جاندار و ماکابر را برای تماشاگر معقول جلوه دهد. حکایت این انیمیشن در دنیای خیال انگیز و زمان تعطیلی مکزیکی ها می گذرد و قهرمان آن پسربچه ای به اسم «میگل» (با بازی آنتونی گونزالس) است که خود را در دنیای دیگر و زندگی پس از مرگ می بیند و در آن جاست با مادر مادربزرگ اش «کوکو» روبه رو می شود.
و باقی فیلم ها
«سه تابلو خارج از ابینگ، میسوری»- Three Billboards outside Ebbing, Missouri
ماجرای زنی تیزهوش (فرانسیس مک دورمند) است که می خواهد از یک پلیس شهری کوچک (وودی هارلسن) به خاطر قتل دخترش، انتقام بگیرد. کارگردان مارتین مک دونا است.
«مرا با نام خودت صدا کن»- Call Me By your Name
در فضای دل انگیز ایتالیا قصه عشقی پُر شور میان آرمی همر و تیموتی شالامت بازگو می شود.
«هنرمند بد بیار»- The Disaster Artist
جیمز فرانکو در نقش نویسنده بدشانس فیلم کالت «اتاق» در سال ۲۰۰۳ یعنی تامی ویزائو ظاهر می گردد.
«پُست»- The Post
تام هنکس و مریل استریپ در قالب شخصیت های روزنامه «واشینگتن پست» علیه واترگیت زمان نیکسون بازی می کنند و استیون اسپیلبرگ این درام تاریخی درباره مدارک پنتاگون را کارگردانی کرده است.
«بازی مالی»-Game Molly,s
سناریونویس آیرون سورکین در مقام کارگردان این داستان پیچیده از یک قمارباز قهار (جسیکا چستین) را همراه با وکیل سرسخت خود (ادریس البا) در یک مسابقه پُر تنش پوکر، ساخته است.
منبع: روزنامه بانیفیلم