کمدی (Comedian)
کمدی یکی از سبکهای نمایشی است ، به ظاهر هدف کمدی خنده و تفریح است اما در حقیقت مسائل جدی در پردهٔ شوخی نموده میشود .
در کمدی شخصیت قهرمانان و شکستهایشان بیشتر جنبهٔ شادیآور و عمدتاً سرگرمی دارد و معمولاً بیننده بدان توجه جدی نمیکند. تماشاگر از قبل میداند که فاجعهٔ بزرگی اتفاق نخواهد افتاد بلکه سیر حوادث در جهت کامرانی قهرمان یا قهرمانان است.
قهرمانان کمدی اکثراً افرادی از قشر متوسط یا پایین جامعهاند که درطول نمایش مرتکب اشتباهات یا رفتارهایی میشوند که مخاطب بر دردسرسازبودن یا اشتباه بودن این اهمال اشراف کامل دارد . (سطح آگاهی مخاطب از قهرمان در مورد مسایل و رخدادها بالاتر است و همین موجب خندهاست)
ارسطو مینویسد: کمدی تقلید و محاکاتی است از اطوار و اخلاق زشت، نه این که توصیف و تقلید بدترین صفات انسان باشد؛ بلکه فقط تقلید و توصیف اعمال و اطوار شرم آوری است که موجب ریشخند و استهزاء میشود. آنچه موجب ریشخند و استهزاء میشود امری است که در آن عیب و زشتی هست، اما آزار و گزندی از آن عیب و زشتی به کسی نمیرسد .
انواع کمدی
اسکروبال ( Screwball )
اسکروبال نوعی فیلم کمدی است که در دهه 1930بسیار رایج شد و محصول دوران رکود اقتصادی در آمریکا و اوضاع نابسامان روانی مردم در این دوران بود.
این فیلم ها با عرضه شخصیت های شاد و شنگول که با بی خیالی در دنیایی پر از ثروت و شکوه به سر می بردند ، گریز گاهی بودند برای مردم خسته ، و برای مدتی کوتاه آنها را از مسائل و مشکلاتی که پیش رویشان بود ، دور می کردند. این فیلم ها در عین حال ، انتقاد تلخ و گزنده ای بودند بر علیه طبقه ثروتمند و بی خیال و در پایان هم ، با ازدواج بین دختر ثروتمند و پسر طبقه فقیر یا متوسط تمام می شدند. اساس این کمدی ها مبتنی بر لودگی بود و بسیار پر هرج و مرج بودند. در این کمدی ها مهمل گویی بسیار رواج داشت و جالب آنکه این مهمل گویی ها در عین بی منطقی ، منطقی جلوه می کردند.
یکی از ویژگی های بارز کمدی های اسکروبال ، شخصیتی بود که قهرمان زن این فیلم ها ارائه می داد. این زنان آزاد و مستقل بودند و همتای مردان ، پرخاشگر و دارای استقلال رای و طنز و شعور بالایی از خود به نمایش می گذاشتند .
اسلپ استیک (Slapstick)
واژه اسلپ استیک درواقع به دو تکه چوب متصل به هم اطلاق می شد که در سیرک ها ، دلقک های سیرک از آن استفاده می کردند و با زدن آنها به هم ، صدای بلندی ایجاد می کردند.
در سینما اسلب استیک به نوعی کمدی اطلاق می شود که ، مقدار قابل توجهی حرکات پرخاشگرانه و خشن در آنها وجود دارد که دستمایه خنده قرار میگیرند .
در این نوع کمدی ها بازیگران با مشت و لگد و پرتاب چیز ها به هوا و به سوی بازیگران دیگر ، صحنه را به شکلی مضحک به آشوب می کشند و علت کمیک بودن آنها، بی انگیزه بودن درگیری آدم هاست که ناخواسته در زد و خورد و بزن و بکوب شرکت می کنند و به اصطلاح کافه را به هم می ریزند این نوع کمدی بیشتر در دوران سینمای صامت رواج داشت .
فارس (Farce)
فارس ، شکلی از کمدی است که در آن شخصیت های اغراق شده در موقعیت های اغراق آمیز قرار می گیرند و خنده می آفرینند.
فارس همیشه یکی از عناصر اصلی در تئاترهای کمدی و از فرم های رایج سینمای صامت بود که طی آن شخصیت ها با کارهای اغراق آمیز خود موقعیت دراماتیکی پدید می آورد و در تماشاگر ، واکنش ایجاد میکرد .
آثار بزرگ ترین بازیگران سینمای کمدی یعنی چارلی چاپلین ، باستر کیتن در اصل ، فارس به حساب می آیند. با ورود صدا به سینما ، کمدی ها هم پیچیده تر شدند و به طرح قصه ها ، شخصیت ها و ماجراهای آنان ، گفت و گو و صداهای خنده دار هم افزوده شد.
کمدی سیاه (Black Comedy)
نوعی فیلم یا نمایش که حس تلخ و سیاهی از طنز دارد و معمولا مسائلی جدی ، چون بیماری ، جنگ یا مرگ دستمایه قرار میدهد .
این فیلم ها و نمایش نامه ها ، معمولا سرشتی افشاگر دارند و رفتارها و واکنش های به ظاهر مخفی آدم ها را نسبت به این دسته واقعیت های نا مطلوب ، آشکار می کنند .
از جمله این فیلم ها می توان به دکتر استرنج لاو ساخته استنلی کوبریک اشاره کرد. در این فیلم سردمداران یک کشور در اتاقی به نام اتاق جنگ ، به طور احمقانه جنگ های خانمان سوز به راه می اندازند ، در حالی که جان انسان ها برای آنها هیچ ارزشی ندارد. دیالوگ زیر از فیلم خود به خوبی بیانگر همه چیز است :
«آقای رئیس جمهور ، نمی گم آب از آب تکون نمی خوره ، فقط می گم که فوقش بیشتر از ده یا بیست میلیون نفر کشته نمی شن، بسته به آنتراکت هایی که می دیم»
هجو (Parody)
هجو نوعی کمدی است که در واقع تقلید خنده داری از یک اثر جدی است. هجو یا با برداشتی خنده دار از مضمونی جدی یا انتخاب عناصری از یک اثر جدی و اغراق در آن عمل می کند .
در سال های اخیر وودی آلن چند بار از این نوع کمدی استفاده کرده ، برای نمونه فیلم( پول را بردار و فرار کن ) هجوی است بر فیلم های گانگستری و فیلم موزها ( دیوانه ها ) هجو فیلم های سیاسی آمریکای لاتین است .
دو فیلم چارلی چاپلین یعنی، عصر جدید و دیکتاتور بزرگ نیز فیلم های درخشانی در این زمینه هستند: اولی هجویه ای است بر صنعتی شدن جوامع و دومی هجویه ای است بر عملکرد سردمداران حکومت ها برای جنگ افروزی و اعمال جنایت .
سینمای کمدی در ایران
طنز، مزاح، هجو و هزل در هنر نمايشى سنتى ايران و ادبيات فارسي، سابقه اى طولانى دارد. حضور مقلدان و بذله گويانى نيز در تاريخ هنر ايران، موجبات خنده و سرگرمى مردم را فراهم مىآورده است.
دلقکها، مقلدان و سياهبازان نيز در اوج هنرنمايى و بذلهگويى و ايجاد خنده با طعنه و کنايه نکاتى را يادآور مىشدند که ديگران جسارت بيان آنرا نداشتند .
طنز پردازان در دورهٔ مشروطه فعاليتهاى مثبت و تأثيرگذارى را داشتند و با سلاح هزل، هجو و طنز در خدمت مشروطيت درآمدند مانند سيداشرفالدين گيلانى و جليل محمد قلىزاده و نيز علىاکبر دهخدا و علىاکبر طاهرزاده صابر .
در دههٔ سي، تخته روحوضى در سينما زنده شد و با الهام از شکل طنزگونهٔ نمايشهاى سنتى و گونههاى مختلف آن در ميان مردم، سهم مهمى در شکل بخشيدن به فيلمهاى کمدى داشتند .
سينماى کمدى در ايران در آغاز براى ايجاد خنده و تنها اثرشان نوعى تأثيرگذارى عاطفى و تفکر لحظهاى بود، به تدريج نوعى بى قيدى و ابتذال در گفتار و رفتار پديد آورد که در اواخر دههٔ چهل و پنجاه بهخصوص متجلى گشت.
سینمای کمدی قبل از انقلاب اسلامی
توجه به فيلمهاى کمدى به سالهاى آغاز نمايش فيلم در ايران توسط ابراهيم صحافباشي، روسىخان، خانبابا معتضدى و اردشيرخان باز مىگردد.
در اين دوره فيلمهاى کمدى وارداتى همچون فيلمهاى دو کمدين معروف فرانسوي، پرنس ريگادن و ماکس لندر و نيز فيلمهاى پات و پاتاشون دانمارکى و چارلىچاپلين مورد استقبال زيادى واقع مىشد.
صاحبان سالنهاى سينما براى حفظ اين استقبال بيشتر مواقع، همراه با نمايش فيلم يک يا دو پرده فيلم خندهدار نيز نمايش مىدادند .
نخستين فيلم بلند ايرانى فليم آبی و رابی قالبی کمدی داشت. اين فيلم توسط آوانس اوگانيانس مدير اولين مدرسهٔ آرتيستى سينما در سال ۱۳۰۹ تهيه شد و به نمايش درآمد .
دومين فيلم خندهدار، حاجىآقا راکتور سينما بود که توسط آوانس اوگانيانس ساخته شد و نسبت به فيلم اول برترى داشت. فيلم با موضوع و ساخت ساده و پيام روان و رگهٔ طنزآميزى که در آن بکار رفته بود، توجه بينندگان سينما را برانگيخت .
اما اولين فيلم ناطق خندهدار ايرانى دو دههٔ بعد از دورهٔ رکود سينما يعنى سال ، ۱۳۲۸ توسط پرويز خطيبى ساخته شد. اين فيلم واريتهٔ بهاری نام داشت فيلمهاى بعدى شکار خانگى (على دريابيگي)، دستکش سفيد (پرويز خطيبي)، خوابهاى طلايى (معزالدين فکري)، و کمرشکن (ابراهيم مرادي) با مضامين مشابه ساخته شدند .
در اواخر دههٔ ۴۰ و اوايل دههٔ ۵۰، چند فيلم ساخته شدند که پرداخت و موضوع متفاوتى از ديگر فيلمهاى کمدى داشتند و به مسائل و مفاهيم اجتماعى بطور عميقترى مىپرداختند: آقاى هالو داريوش مهرجويي، ۱۳۴۹، خانوادهٔ سرکار غضنفر رضا ميرلوحي، ۱۳۵۱ سازش محمد متوسلاني، ۱۳۵۳، اسرار گنج دره جّنى ابراهيم گلستان، ۱۳۵۳، مجموعههاى دائىجان ناپلئون ناصر تقوايي ، شبکه صفر حسن خياط باشي، ۱۳۵۷ ، اختاپوس پرويز صياد، ۱۳۴۶.
سینمای کمدی بعد از انقلاب اسلامی
در فاصلهٔ سالهاى ۱۳۵۷ تا اوايل ۱۳۶۰ فيلم کندى در ايران ساخته شد.
در سال ۱۳۶۰ فيلم کوتاه خانهٔ آقاى حقدوست محمود سميعي به شکل صامت براى تلويزيون تهيه شد، که در جشنواره فيلمهاى کندى گابرو (بلغارستان) همان سال برندهٔ جايزه بهترين فيلم شد و نيز در سى و دومين جشنوارهٔ مانهايم (آلمان غربي) در سال ۱۳۶۱، موفق به اخذ جايزه نقدى بهترين فيلم شد. اما اين موفقيتها جدى گرفته نشد . اما اين موفقيتها جدى گرفته نشد.
فيلم کمدى بعدى در سال بعد توسط عليرضا داوودنژاد بنام جايزه ساخته شده اما بازتابى نيافت؛ ولى در دومين جشنواره فيلم فجر در سال ۱۳۶۲ لوح زرين بهترين فيلمنامه را دريافت کرد.
در اين دوران هنوز ترديدهايى در زمينهٔ ساخت فيلمهاى کمدى وجود داشت و کارگردانان و تهيهکنندگان نگران آن بودند که تا چه ميزان مجاز به وارد کردن عناصر شاد در فيلم هستند.
در اين شرايط على حاتمى فيلم جعفرخان از فرنگ برگشته را ساخت و بعد در سال ۱۳۶۳، فيلمهاى خانهٔ آقاى حقدوست و مردى که زياد مىدانست يدالله صمدي ، در جشنواره سوم فجر به نمايش درآمدند؛ و مردى که زياد مىدانست، جايزه بهترين کارگردانى را کسب نمود و خانهٔ آقاى حقدوست در جشنوارههاى خارجى موفقيتهايى کسب کرد.
چرا فیلم های کمدی در سینمای ایران پُرفروش است؟
اگرچه «بحران مخاطب در سينماي ايران» به عنوان يك چالشي جدي در يكي دو دهه اخير مطرح شده و در محافل و نشستهاي گوناگون سينمايي درباره آن گفتوگوهاي زيادي صورت گرفته اما اين سكه يك روي ديگر هم داشته و آن فروش نسبتا خوب فيلمهاي كمدي بوده كه با وجود اينكه تا حدودي نگراني سويه كمي اين بحران را كم ميكند اما با بحران ديگري پيوند ميخورده و آن هم تنزل سطح سليقه مخاطب و عدم گرايش او به فيلمهاي جديتر بوده است .
با اين حال نميتوان فيلمهاي كمدي را فينفسه فيلمهاي غير جدي دانست كه چه بسا بسياري از فيلمهاي مهم تاريخ سينما كه واجد تفكر و انديشه بودهاند در ژانر كمدي ساخته شدهاند يا از سوي ديگر دستكم در سالهاي اخير شاهد فروش فيلمهاي بودهايم كه فيلمهاي جدي و به اصطلاح منتقد پسند بودهاند.
به عنوان مثال فروش بالاي فيلمهاي «فروشنده» و «ابد و يك روز» را ميتوان مصداق اين سخن دانست كه قاعدههاي كلي درباره مخاطب ايراني و گرايش او به فيلمهاي سطحي را نقض ميكند. با اين حال جاي اين سوال همچنان باقي است كه چرا فيلمهاي كمدي غالبا با اقبال بيشتري از سوي مخاطب مواجه ميشود و فروش بالايي دارد.
ژانر کمدی در ایران بیشتر سطحینگری است یا سرگرمی؟
سال ها است که آثار کمدی یا طنزهای اجتماعی بر پرده سینماها رفته که برخی در جذب مخاطب ناکام ماندند و تعدادی نیز با استفاده از شوخیهای سخیف، شوخی با لهجه و شوخی با افراد فرو دست جامعه همچنین ادبیات سخیف،نامناسب و خارج از عرف چه در فیلمهای کمدی و چه در دیگر فیلمهای اجتماعی – نگاه مخاطب را به خود معطوف کردند .
یک نکته خیلی جدی: «ژانر کمدی یکی از نیازهای جامعه است و مسائل و مشکلات روز را در قالبی طنز به گوش مسئولان و مردم می رساند اما هر فیلمسازی باید در کمال ادب آن را به مخاطبان منتقل کند .»
سلام
ببخشید نام نویسنده این مقاله چیست؟
پوریا احدی ایرانی