

نگارش فیلمنامه سینمایی
در مقالات پیش تمام عناصر ضروری برای نگارش فیلمنامه خوب سینمایی از جمله فکر اولیه جالب و قابل فروش، ساختاری که این فکر اولیه را تبدیل به طرحی دارای شروع، میان و پایان کند و شخصیت های سه بعدی که داستان را جان می بخشند، تشریح شد. اگر تمام این عناصر را گرد آورده و خلاصه سکانس و یا طرحی نوشته اید، مرحله نهایی پیش رو نگارش خوډ فیلمنامه است.
شکل اساسی فیلمنامه سینمایی
فیلمنامه سینمایی کمدی معمولا بین ۹۵ تا ۱۱۵ صفحه طول دارد و فیلمنامه سینمایی جدی بین ۱۰۵ تا ۱۲۵ صفحه است. هر صفحه از فیلمنامه تقریبا یک دقیقه فیلم است. فیلمنامه دارای توضیح صحنه و گفتگوست همان گونه که با جزئیات بیشتری توضیح خواهیم داد، فیلمنامه نباید خود را زیاد درگیر زوایای دوربین یا حرکات دوربین کند.
فیلمنامه سینمایی طی یک رشته صحنه به نگارش در می آید. هر بار که مکان یا زمان تغییر می کند، صحنه جدیدی شروع می شود. به عنوان مثال، اگر زوجی در اشپزخانه مشغول صحبت هستند و بعد وارد اتاق نشیمن شوند، ورود به اتاق نشیمن علامت شروع صحنه ای جدید است. در ضمن، اگر ببینیم که زوجی صبح هنگام در اشپزخانه مشغول صحبت هستند و بعد بخواهیم شاهد باشیم که همان جا تا شب صحبت میکنند، مورد اخیر نیز شروع صحنه جدیدی خواهد شد. صحنه جدید با سطری شروع میشود که نشان میدهد که صحنه داخلی است یا خارجی، کجا رخ میدهد و روز رخ میدهد یا شب اتفاق می افتد. این سطرها که عنوان صحنه نامیده می شوند، به این صورت هستند:
داخلی – سوپر مارکت – روز
خارجی – حیاط پشتی – شب
بعد از عناوین صحنه، توضیح صحنه می آید، که در زمان حال ساده نوشته میشود.
مثال زیر مطلب را روشن می کند:
داخلی – اتومبیل لیموزین – روز
جرج و هلن در صندلی عقب نشسته اند. جرج يخچال کوچک اتومبیل را می گشاید و آن را پر از خوردنی های آماده می بیند.
وقتی زمان حرف زدن شخصیت های شما فرا می رسد، نام شخصیت را وسط مینویسید و خطی زیر آن میکشید (یا با حروف سیاه مینویسید) و زیر آن، با کم کردن حاشیه سطرها گفتگو را می نویسید. به این صورت:
جرج
اولین باره که سوار لیموزین میشم. اینجا رو – خوراکی
در ادامه مشخصات دقیق شکل فیلمنامه سینمایی (اندازه حاشیه و غیره) را عرضه می کنیم. اما این مرور کلی برای آشنایی شما با اصول طراحی شده و به این منظور است که خواندن فیلمنامه نمونه در این فصل برای شما راحت باشد. اکنون اجازه دهید نگاهی به عناصر کلیدی فیلمنامه سینمایی بیندازیم.
نوشتن صحنه مؤثر
درست همان طور که فیلمنامه دارای شروع، میان و پایان است، صحنه هم شروع، میان و پایان دارد. با وجود این، معنی حرف ما این نیست که هر صحنه باید از همان آغاز ماجرایی که نشان میدهد، شروع شود. به عنوان مثال، اگر صحنه شما درباره زنی است که سرشام سعی میکند به شوهرش بگوید که این یکشنبه نمی خواهد همراه او به خانه مادر مرد (مادر شوهر) برود، لازم نیست از سالاد شروع کنید؛ می توانیم وسط گوشت خوردن به آنها بپیوندیم:
داخلی – آشپزخانه – شب
کارلا و فرد وسط شام خوردن هستند.
کارلا
بازهم سیب زمینی میل داری؟
فرد
نه متشکرم. دارم چاق میشم.
کارلا
نه بابا چاق نمیشی. گفتم فران زنگ زد؟
فرد
آهان. چی گفت؟
کارلا
می خواست باهاش برم بیرون. به نظرم از اون شب زنده داری های زنانه. فکر میکنم افسرده شده، دلم براش میسوزه.
فرد
آخه سرچی باید افسرده باشه؟ آل که سالی پنجاه هزار تا در می آره.
کارلا
خب، خیال می کنم باید ببینمش. بدبختیش اینه که، تنها شبی که اون وقتش آزاده، یکشنبه است
فرد
خب، پس حرفش هم نزن. بهش گفتی هر یکشنبه می ریم خونه مادر؟
کارلا
آره… گفت که اون قدر مهمه که نمیشه یه بار نری؟
فرد
عجب زن خودخواهیه. اگر نیای مادر خیال میکنه بهش توهین کردی. بهش که گفتی نمیری، مگه نه؟
کارلا
آ، خب، کم و بیش
فرد
خوبه.
در اینجا می توان به صحنه بعد رفت. ما شروع، میان و پایان شام خوردن آنها را ندیدیم؛ اما شروع، میان و پایان تلاش کارلا برای گفتن این موضوع را که این یکشنبه نمی تواند به منزل مادر برود، دیدیم.
یادآوری می کنیم که شکل کلی فیلمنامه به این صورت است که شخصیت هدفی دارد، با موانعی روبه رو می شود، به لحظه برملا شدن حقیقت می رسد و یا با رسیدن به هدف یا با نرسیدن به آن پایان می یابد. همین الگو در مورد صحنه هم اعمال میشود.
در این مثال، کارلا با گفتن «گفتم که فران زنگ زد؟» تقاضایش را شروع میکند. به این صورت موضوع را سایه روشن می زند؛ امیدوار است که اگر مسئله فران را به عنوان بهانه مطرح کند، فرد اعتراضی به خاطر خانه مادر نمی کند. کارلا تقريبا بلافاصله در موضع متضاد میافتد؛ فرد نسبت به فران و موقعیت وی احساس همدردی نمی کند. کارلا بار دیگر با استفاده از فران به عنوان پوشش، فکری را مطرحکند: خیلی بد میشه اگر نیایم، فقط همین یک دفعه؟ مخالفت بیشتر فرد. بعد، لحظه برملا شدن حقیقت صورت می گیرد که فرد می پرسد که آیا به فران جواب منفی داده است یا نه؟ و گره گشایی: کارلا جا می زند و میگوید که کم و بیش جواب منفی داده و فرد می گوید: «خوبه» به این معنی که تا جایی که به فرد مربوط می شود، موضوع تمام شده است.
شما می توانید این صحنه را برعکس کنید و در نظر بگیرید که فرد هم هدفی دارد، که آیا او آگاهانه این موضوع را می داند یا نه؟ در این صورت فرد سعی میکند تا از موضع مقابله به مثل منزلت خود را حفظ کند: کارلا همیشه با وی به خانه مادر می رود و او مایل نیست که تغییری در این برنامه رخ دهد.
اکثر اوقات با چنین جزئیاتی شکل صحنه ها را طراحی نکنید. به طور کلی شما میدانید که چه می خواهید حاصل کنید و برای این منظور به همان اندازه ای که به روند تفکری تکیه می کنید به غریزه و دل نیز اعتماد کنید. اما اگر صحنه ای کارآمد نباشد، این شیوه خوبی است که آن را برداریم و ببینیم که جزیی از آن هست که مورد توجه قرار نگرفته باشد یا نه؟ شما می توانید بررسی کنید که خواسته شخصیتها چیست (و آیا از این امر باخبر است یا نه؟) و چه می کند تا به خواسته اش برسد.
ما سریع به قلب صحنه می رسیم، اما اول یکی دو سطر که مستقیما به نکته مورد نظر ربطی ندارد، مطرح می شود (سیب زمینی به او تعارف می کند، که نمی پذیرد و میگوید چاق می شود و کارلا انکار میکند). این سطور افتتاح کننده کوتاه به دو دلیل نوشته شده اند: لحظه ای فرصت در اختیار مخاطب قرار گیرد تا به وضع جدید خو بگیرد (مخاطب پس از تغییر صحنه فرصتی کوتاه می خواهد تا بداند کجاست واگرنه به دقت گوش نخواهد داد) و مکالمه سرشام را واقعی تر کند.
در ضمن توجه کنید که در شروع صحنه فقط یک سطر برای توصیف ماجرا که مشخص می کند آنها وسط شام خوردن هستند، آورده ایم. از آن جا که طی کل این صحنه آنها مشغول خوردن هستند، حین رویداد قادر بودیم خیلی چیزها نیز اضافه کنیم، فرد روی نخودفرنگی نمک میپاشد، کارلا کره به نانش می ماند، فرد برای خودش نوشیدنی می ریزد. اما تا دلیل خاصی برای توضیح کنش خاصی نداشته باشیم، بهتر است آن را به عهده کارگردان بگذاریم تا به آن بپردازد. البته اگر می خواستیم به این نکته بپردازیم که زورگویی شوهر، زن را وادار به نوشیدن مشروب می کند، بد نبود که صحنه را با نوشتن این که زن برای خودش گیلاس بزرگی پر کرده و در سکوت به خوردن ادامه می دهد، کامل تر کنیم.
صحنه ها طول های مختلفی دارند و از چند سطر تا چند صفحه متغیر است. متفاوت بودن طول صحنه ها به فیلمنامه شما ضرباهنگ می دهد؛ در حالی که مساوی بودن طول صحنه ها کار را یکنواخت می کند.
بعضی صحنه ها کاملا بصری اند. اگر پدری حق سرپرستی فرزندش را از دست داده و دلش برای او تنگ شده، صحنه ای می توان نوشت که طی آن پدر دخترش را در حالی تماشا می کند که از ساختمان مدرسه نفس زنان شروع به طناب بازی می کند و به حیاط قدم می گذارد و متوجه حضور پدرش نیست.
گاهی حتی خودتان هم تعجب میکنید از اینکه می توانید صحنهای پرگفتگو را حذف کنید و یک صحنه کوتاه بصری جای آن بگذارید. هرگاه این امکان وجود داشت، این کار را انجام دهید. برگردیم سراغ همان پدر، کدام یک از دو مورد زیر مؤثرتر است؟ پنج صفحه صرف کنیم که به همکارش از دلتنگی برای دخترش درددل میکند یا صحنه بالا را نشان دهیم، در حالی که به دیدن دخترش اشک در چشمانش حلقه می زند؟
اهمیت دکور
بسیاری از نویسندگان تازه کار زیاد به صحنه پردازی یا دکور صحنه خود نمی اندیشند و امکان غنی ساختن دستمایه را از دست میدهند. شما همیشه باید تلاش کنید تا جذابیت بصری فیلمنامه را افزایش دهید و چشم به راه استفاده از دکوری باشید که نکته مورد نظر صحنه خاصی را موکد سازد.
به عنوان مثال، ولف اخیرا فیلمنامه ای نوشت که طی آن پدری با دخترش باید صحبت کند؛ دختری که معقولانه رفتار نکرده است. اولا، به نظر می رسید که خارج کردن این دو شخصیت از خانه مهم است: بیش تر صحنه ها تا این جای کار در خانه رخ داده بود. پدر از دخترش می خواهد کمی قدم بزنند و صحبت کنند، زیرا منطقی است که پدر نخواهد پیش دخترهای کوچک تر خانه با او صحبت کند.
صحبت را شروع میکنند و وقتی به جای حساس موضوع می رسند، پدر او را به زمین بازی بچه ها هدایت میکند و از او می خواهد بنشیند. تنها جای خالی تاب مخصوص بچه هاست و در این جاست که درباره کاری که با زندگی اش کرده بحث می کنند. از آنجا که نکته مورد نظر صحنه تلاش پدر است که او را متوجه کند که بزرگ شده و باید مسئولیت اعمال خود را بپذیرد، صحنه را در زمین بازی بچه ها برگزار کردن این پیام را در ذهن مخاطب ثبت و مؤكد میکند: پدر و دختر آنجا وصله ناجوری هستند، درست همان طور که اعمال غیرعاقلانه دختر متناسب با سن دختر نیست.
لزومی ندارد، همه صحنه ها دکوری داشته باشد که کنش را تفسیر کند؛ اما وقتی بتوانید چنین جایی انتخاب کنید، خیلی بهتر است.
حداقل، دکور باید از نظر بصری جالب باشد. لازم نیست برای توضیح صحنه شرح مبسوطی از دکور پیرامون بنویسید، اما توصیف یکی دو مشخصه و خلاصه کلی محیط کمک می کند. به عنوان مثال، می توان نوشت: «اتاق نشیمن مثل اتاق نشیمن های آمریکای میانه است یا می توان نوشت: «اتاق نشیمن مثل اتاق نشیمن های آمریکای میانه است: نقاشی بالای بخاری طرحی از نورمن راکول است و مجله روی میز صبحانه تی وی گاید است.» در توصیف دوم فقط یک سطر اضافه شده، اما تصور ذهنی غنی تری در اختیار خواننده می گذارد.
به یاد داشته باشید که هرچه خواننده بهتر بتواند محتوای فکری شما را تصور کند، احتمال بیشتری دارد که جذب فیلمنامه شما شود. خلاصه کلام، اطلاعات کافی در اختیار خواننده بگذارید تا خواننده بتواند آن را مجسم کند.
قسمت سیزدهم و پایانی آموزش فیلمنامه نویسی را در لینک زیر بخوانید: