بازی تاج و تخت دیگر آشنای همهی ماست. تقریباً کسی نیست که نشود با او سر بحث در مورد سریالش را باز کرد. بعضی طرفداران حتا کتابش را خواندهاند(مثل خود من) و مقایسههایی بین داستان و سریال انجام دادهاند. هر کدام از دو ورژن جذابیتهای خاص خودش را دارد.
ولی حالا بد نیست که به چند تا حقیقت جالب دربارهی این مجموعه اشاره کنیم. همانطور که میدانید این سریال اقتباسی از «نغمهی آتش و یخ» نوشتهی جرج.آر.آر.مارتین است که نوشتنش از سال ۱۹۹۱ شروع شده و به روایتی قرار است در هفت کتاب به پایان برسد و طبق روایات دیگر در ۸ یا ۹ کتاب.
پس به سراغ ۲۰ حقیقت کماهمیت ولی جذاب دربارهی اصل و حاشیهی این سریال میرویم:
۱. مجموعهی شاهان نفرین شده منبع الهام اصلی مارتین بوده
اخیرا مجموعهکتابهای “شاهان نفرینشده” وارد ایران هم شده که میتوانید در شهرکتاب شهرتان سراغش را بگیرید. روی جلد این کتابها عبارتی خودنمایی میکند که از عنوان اصلی هم بزرگتر است: “بازی تاج و تخت اصلی”. این فقط یک ادعای تبلیغاتی از طرف ناشر نیست، بلکه عین جملات خود مارتین است که گفته بازی تاج و تخت چیزی نیست جز دید شخصی او به این مجموعهکتابها که صرفا با یک جهانسازی فانتزی توامان شده.
شاهان نفرینشده، یک مجموعه رمان هفتگانهی تاریخی است که توسط موریس دروئون، نویسندهی فرانسوی و در فاصلهی سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۷ نوشته و منتشر شده. این مجموعهکتابها به وقایع و جنگهای سلطنتی فرانسهی قرن چهاردهم میپردازند و مثل نغمهی آتش و یخ، انباشته از خیانتها، سیاستورزیها و مرگهای غافلگیرکنندهاند!
۲. وقایع داستان شباهت زیادی به ماجرای جنگ رزهای قرن ۱۴ بریتانیا دارد
نویسندهی داستان، جرج آر آر مارتین اظهار کرده که جنگ رزها یا The war of the roses یکی از منابع الهام داستان نغمهی آتش و یخ بوده. موضوعی که بسیاری از ما همیشه حدس میزدیم. چرا که استارکها به خاندان یورک و لنیسترها به خاندان لنکستر شبیه هستند. حتا رنگ یورها سفید و رنگ لنکسترها سرخ است. البته نکتهی جالب این اعتراف مارتین اینجاست که در ادامه میافزاید زد و بندهای سیاسی شخصیتهای تاریخی جنگ رزها در داستانش تأثیر چندانی نداشته. موضوعی که طبعاً خیلیها قبولش ندارند چرا که الگوی ازدواجهای فامیلی (به همان غلظت تارگرینها و جیمی و سرسی) در تاریخ جنگ رزها ثبت شده است.
۳. دیوار داستان از دیوار هادریانِ بریتانیا الهام گرفته شده
در ۱۹۸۱ مارتین از این دیوار بازدید میکند و از همان تصویر در به تصویر کشیدن دیوار ۷۰۰ پایی داستان خودش استفاده میکند. دیوار یخیای که وظیفهی محافظت از هفت اقلیم داستان ررا دارد. مارتین طی اظهاراتی جالب گفته: «البته که تو فانتزی باید به همهچی رنگ و بو داد و دربارهشون اغراق کرد. پس دیوار داستان من از نمونهی واقعیش هم بزرگتره و هم جالبتر. و البته اون طرف دیوار هم چیزای ترسناکتری از اسکاتلندیها وجود داره!»
۴. قرابت جالب بازی تاج و تخت و تایتانیک!
بسیاری از سکانسهای سریال بازی تاج و تخت، در همان لوکیشنی فیلمبرداری شدهاند که تایتانیک در آن ساخته شده بود: بلفست در ایرلند! منظورمان از تایتانیک البته آن فیلم پرفروش جیمز کمرون نیست، بلکه همان کشتی تایتانیک اصلی که در سال ۱۹۱۲ غرق شد!
۵. بازیگر نقش ویزریس تارگرین نوهی نوهی چارلز دیکنر است
هری لوید حتا تز دکترایش در آکسفورد را نیز در رابطه با چارلز دیکنز نوشته است.
۶. زن راب استارک ، نوه ی چارلی چاپلین است!
به جز بازیگر ویسیریس تارگارین که بالاتر گفته شد با چارلز دیکنز نسبت خونی دارد، بازیگر نقش تالیسا یا همان زن راب استارک هم با یکی از مشاهیر نسبت خونی دارد. اونا چاپلین همانطور که از اسمش بر میآید، نوهی همان کمدین معروف است.
۷. هودور یک دی جی حرفه ای است!
کریستین ناریس که بازیگر نقش هودور در سریال است، بیش از آنکه بازیگر باشد یک دی جی حرفهای است که با خیلی از خوانندگان و گروهها از جمله سیزر سیسترز و کلوین هریس همکاری داشته. هودور به جز این، طرفدار سرسخت جهان وارکرفت هم هست و به نوعی نرد آن ها محسوب میشود.
۸. سه استارک کوچک، تیتراژ اول سریال را همخوانی کردهاند
بازیگران نوجوان و خردسال نقشهای سانسا، آریا و برندن استارک ، تیتراژ اول سریال را همخوانی کردهاند که تماشای آن خالی از لطف نیست.
۹. شاه جافری ممکن است بازیگری را کنار بگذارد
جک گلسن بازیگر شاه جافری گفته که دیگر مثل سابق از بازیگری خوشش نمیآید و شاید در نهایت از این حرفه خداحافظی کند. البته جک گلسن برخلاف نقشش خودش در سریال بسیار به کارهای انساندوستانه علاقه دارد و حتی در جریان زلزلهی هائیتی هم برای کمک به هائیتی رفته بوده. «من وقتی هشت سالم بود بازیگری رو شروع کردم و واقعاً دوستش داشتم. ولی هر چی گذشت تازگی و خلاقیتش از بین رفت و بیشتر شبیه یه کار روزمره شد. این موضوع یه جورایی منو تحت فشار گذاشته و لذت کار رو ازم گرفته.» آقای گلسن برنامهریزی کرده که بعد از کنارهگیری از بازیگری به دوبلین برگردد و برای تآتر محلی نویسندگی و بازیگری کند.
۱۰. سانسا دایروُلف خودش را به خانه برده
سوفی ترنر بازیگر نقش سانسا، بعد از این که شاه جافری دایروُلفش را به قتل رساند ، این گرگ مونث را به خانهی خودش برده.
ترنر اعتراف کرده که از بچگی عاشق این بوده که یک سگ داشته باشه اما متأسفانه والدینش این اجازه را به او نمیدادهاند. در نتیجه وقتی به ترتیبی که همه به یاد داریم جافری با چقلی و زورگویی ترتیبی فراهم میکند که لیدی، دایروولف سانسا معدوم شود، سوفی ترنر فرصت را مغتنم شمرده و گرگ را صاحب میشود. او اسم گرگ را هم به Zunny تغییر میدهد. «من و گرگم یه جورایی عاشق هم شدیم».
جالب است بدانید دایروولفها که نشان خاندان استارک هستند موجوداتی حقیقیاند که قرنهاست منقرض شدهاند. یک دایروولف لااقل ۱/۴ برابر بزرگتر از یک گرگ است. دستاندرکاران سریال مجبورند اندازهی دایروولفها را در زمان تدوین بزرگتر کنند.
سازمانی در آمریکا وجود دارد که در پی ایجاد کردن دایروولف است. این سازمان با جفتگیری گرگهای بزرگتر قصد دارد از طریق انتخاب مصنوعی دایروولف ایجاد کند که به قیمت منطقی ۳۰۰۰ دلار به فروش میرسد.
۱۱. قلب اسب کلیسی در واقع چند مشت آدامسخرسی گوشتمانند بوده
شاید آن صحنهای که کلیسیِ حامله، قلب اسبش را میخورد تا ثابت کند که یکی از دوتراکیهاست را یادتان باشد: «اونا بهم قول داده بودن که مزهی آدامسخرسی بده ولی واقعاً افتضاح بود و اصلاً طعم آدامس خرسی نداشت!»
۱۲. تیتراژ اول سریال از یکی از ماشینهای داوینچی الهام گرفته شده
طراح این تیتراژ گفته است: «ما میخواستیم با باقی نقشههای فانتزی متفاوت باشه . پس به این ایده رسیدیم که دنیاشون رو تو یه گوی نشون بدیم.»این نقشه که به فرهنگ و حال و هوای هرکدام از پادشاهیها اشاره دارد تمامی پهنهی آب و هوایی و اقلیمی وستروس را دربرمیگیرد. جالب است بدانید پیرنگ کلی کروی شکل نقشه هم از داستانی علمیتخیلی در دههی شصت الهام گرفته شده است. البته هر فصل سریال با توجه به پیشبرد داستان ورژن خودش رو از نقشهی افتتاحیه دارد. به طور مثال شهرهای اسوس در فصلهای دوم و سوم تدریجاً وارد داستان میشوند.
۱۳. مارتین معتقد است که یک فانتزی برای قابلخواندنشدن باید بر اساس حقیقت باشد
مارتین زمانی که با والاستریتژورنال مصاحبه میکرد اینطور بیان کرد: «تو بطن قضیه (داستان) باید یه حقیقتی باشه. شما هنوز دارید در مورد آدمها و دربارهی وضع زندگیشون می نویسین. من همیشه به سخنرانی موقع نوبل گرفتن فاکنر اشاره میکنم که میگفت “قلب آدمها همیشه با خودشون در جنگه”. من این جمله رو قبول دارم و معتقدم اینه که ارزش نوشتن رو داره. پس اهمیتی نداره که تو چه ژانری بنویسم. حالا اگه اژدهایی در کار نباشه و جاش یه کارآگاه خصوصی باشه یا کابوی هفت تیرکش، باز هم من در مورد جنگی که تو قلب آدمهاس می نویسم. وگرنه جز این باشه ارزش خوندن نداره.» مارتین برای برای مطالعه و تحقیق به منظور نوشتن داستانش به شکل سنتی و با استفاده از کتابها عمل میکنند. یعنی تخت دو نفرهی مارتین همیشه از کتاب پر است. رابطهی عاشقانهای که همه حتا افلاطون به آن احترام میگذارد.
۱۴. زندگی مارتین از هر نظر عادی است
جز چند مورد ریزه میزه (از جمله صندوق پستیای که به صورت یک قصر است) زندگی مارتین در شهر سانتافه بسیار عادی است و هیچ خبری از زرق و برق معمول آدمهای مشهور نیست. مزدا سوار میشود، شامش را در رستوران محلی میخورد و رفتار دوستانهای هم با طرفدارانش دارد. او حتا یک وبلاگ شخصی دارد که بهروز هم میشود.
۱۵. مارتین طرفدار پر و پا قرص کمیک و به خصوص مارول و استن لی است
شاید توقع عمومی این باشد که مارتین بزرگ ترین اشخاصی مثل شکسپیر یا ویل دورانت و امثالهم را به عنوان الگوی نویسندگی خودش معرفی کرده باشد. ولی خود مارتین معتقد است بیش از همه، استن لی در داستانپردازی الهامبخش او بوده. مارتین از زمان کودکی کمیک میخوانده و طرفدار داستانهای مصور بوده و به گفتهی خودش، در ابتدا جذب داستانهای تاریکتر دی سی میشده، ولی به مرور زمان به سمت مارول گرایش پیدا کرده. خود مارتین توضیح میدهد داستانهای دی سی در آن زمانها خیلی تکبعدی و پیشبینیپذیر بودند، در حالی که داستانهایی که جک کربی و استن لی مینوشتند، پر از خلاقیتهای چشمگیر، هم از نظر روایت و هم از نظر شخصیتپردازی بودند. مثلا مارتین دربارهی کمیکهای “۴ شگفت انگیز” اینطور میگوید که ” آن شمارههای ابتدایی معرکه بودند. لعنتی، یکی از قهرمانان داستان عملا یک هیولا بود. چنینچیزی آن زمانها خیلی تازگی داشت. ” داستان دیگری که روی مارتین تاثیر زیادی داشته، شخصیت “واندر من” در کمیکهای مارول بوده که در ابتدا به عنوان یک شخصیت ترسو و خائن و یک عامل نفوذی وارد تشکیلات گروه اونجرز میشود، ولی نهایتا خودش را برای آنها قربانی میکند و کشته میشود . به گفتهی مارتین : “اینجا یک شخصیت خاکستری داریم که لزوما شخصیت خوبی نیست، ولی هنوز شرافت در وجودش پیدا میشود. ضمنا یک مرگ واقعی و جدی در کمیک داریم که امکان نداشت در داستانهایی مثل سوپرمن مشابهش را پیدا کنید. استن لی واقعا از نوابغ داستانپردازی زمان ماست”
۱۶. تهیه کنندهها برای ساخت زبان دوتراکی از متخصصین انجمن ساخت زبان کمک گرفتهاند
با در نظر داشتن فرهنگ دوتراکیها یه زبان دوهزار کلمهای ساخته شده و قسمتهای مربوط به زبان دوتراکی در فیلمنامه ترجمه شده است. برای اطلاع بیشتر میتوانید به این ویدئو مراجه کنید (TED Ed video)
۱۷. اسمهای گیم آو ترونزی در کل جهان پرطرفدار شدهاند
به گزارش سازمان خبری ایندیپندنت از زمان آغاز سریال بازی تاج و تخت در سال ۲۰۱۱ تا کنون لااقل ۱۴۶ نوزاد دختر آمریکایی با اسم خلیسی نامگذاری شدهاند. همچنین نام آریا در سال ۲۰۱۲ از رتبهی ۷۱۱ به رتبهی ۴۱۳ ارتقاع پیدا کرد. نامهای دیگری که از این سریال گرفته شدهاند عبارتند از: سانسا، ثیون، تیریون و سندور. جالب است بدانید که موضوع نامگذاری براساس سریال بازی تاج و تخت پایش به جهان زیستشناسی هم باز شده. در سال ۲۰۱۳ گونهی تازهای از حلزونهای دریایی کشف شد که به خاطر رنگ نقرهایشان تریتونیا خلیسی نام گرفتند.
۱۸. حتی توریستها هم دنبال تاج و تخت میگردند
بازی تاج و تخت در مکانهای مختلفی در سراسر دنیا فیلمبرداری شده. از کرواسی و مراکش و اسپانیا گرفته تا ایرلند شمالی و ایسلند. بسیاری از مکانهایی که در این سریال نشان دادهشدهاند به مراکز توریستی محبوبی تبدیل شدهاند. طبق برآوردهای اقتصادی، فیلمبرداری این سریال در ایرلند شمالی لااقل ۱۰۰ میلیون دلار به اقتصاد ایرلند شمالی کمک کرده. شهر باستانی اورزازات در مراکش هم بازدید توریستیاش تا صد درصد افزایش نشان داده!
19. سریال بازی تاج و تخت یکی از خونینترین سریالهای تاریخ است
به صورت متوسط در هر اپیزود این سریال ۴.۵ نفر کشته میشوند. در ۴ فصل اول این سریال لااقل ۱۳۳ نفر از شخصیتهای داستان کشته میشوند. خونینترین ایپیزود این سریال هم بلکواتر است که طی آن هزاران نفر از نیروهای کینگزلندینگ و ناوگان دریایی استنیس کشته میشوند. ولی معروفترین اپیزود سریال از نظر خونریزی بدون شک اپیزود رینز آو کستمیر است. طی این اپیزود که به رد ودینگ هم معروف است لااقل ۷ نفر از اصلیترین شخصیتهای داستان کشته میشوند.
مارتین در مصاحبهای اعلام کرد که خیلی دوست داشته در این قسمت به عنوان یکی از سیاهیلشکر شرکت داشته باشد. اما فشردگی برنامهی کاریاش مانع از این ماجرا شده.
۲۰. بازی تاج و تخت بیشتر از هر سریال دیگری در تاریخ دانلود غیرقانونی شده
سال ۲۰۱۵ بیتتورنت اعلام کرد که ۴ سال تمام است که بازی تاج و تخت بیشترین آمار دانلود پایرتی را دارد. به گفتهی بیتتورنت این سریال لااقل ۱۴.۴ میلیون بار دانلود شده و جایگاهش در لیست بالاتر از سریال واکینگ دد و بیگ بنگ تئوری(روی هم) است. البته شبکهی اچ بی او از این موضوع ناراحت نیست چون این موضوع را نوعی تبلیغ مجانی میبیند که میتواند نسلهای بعدی بینندگان را به این سریال جذب کند. از طرفی این سریال در بخش قانونی هم عملکرد موفقی داشتهاست. اپیزود پایانی فصل ۵ بیش از ۸ میلیون بیننده داشته است.
منبع: وبسایت سفید