خشونت یکی از الزاماتی بوده که هالیوود برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطبش همواره از آن استفاده کرده است. در دهههای گذشته در سینما ترجیح داده می شد تا بیشتر به مفهوم زندگی و زیبایی آن پرداخته شود و در صورت پرداختن به مشکلات جامعه یا … سعی می شد تا از نمایش تصویرهایی با خشونت بالا پرهیز شود تا روح سالم مخاطب آزار نبیند. حالا سالها از آن دوران گذشته است و امروزه به تصویر کشیدن خشونت روز به روز وارد مرحله ایی تازه می شود و تماشاگر بیچاره هم به این چیزها عادت کرده است!.
لازم به ذکر است که شما در این لیست فیلمهایی مانند « اَره » یا « تپه ها چشم دارند » را نخواهید دید چون آنها در ژانر اسلشر دسته بندی می شوند و از این دسته فیلمها جدا هستند.
و اما 5 فیلم مروج خشونت این هفته عبارتند از :
5. 300
جدا از اینکه این فیلم به دلیل توهین به فرهنگ ایران و وحشی نشان دادن ایرانیان باستان در نزد مردم ما جایگاه خاصی دارد ، باید اشاره کنم که این فیلم یکی از خشن ترین فیلمهای تاریخ سینماست. رمان گرافیکی آقای فرانک میلر که توسط زاک اسنایدر با همان سبک و سیاق به فیلم برگردانده شد ، حاوی تصاویر بسیار خشنی از فرهنگ و زندگی مردم ( چه اسپارتان و چه ایرانیان ) بود. دراین فیلم شما نمی توانید 2 نفر را پیدا کنید که خشونت طلب نباشند یا اینکه به فکر صلح و خوشی باشند!. در « 300 » ایرانیان قومی وحشی هستند که همه جور موجود عجیب و غریبی در سپاه آنها پیدا می شود و در یک کلام باغ وحش است!
اما در سپاه اسپارتانها هم که مثلا باید نشان آزادگی را به همراه داشته باشند، چیزی به جز خشونت و جنگ و خونریزی به چشم نمی خورد. لئونیداس که رهبر اسپارتانهاست، در تمام مدت فیلم در حال فریاد زدن هست و یک لحظه هم به این فکر نمی افتد که صبر کند تا نفسش بالا بیاید. در هرحال این فیلم بدون پرداخت به جزییات نبرد تاریخی میان ایران و یونایان ، تنها به نشان دادن خون و خونریزی و شاخ و شونه کشیدن برای یکدیگر و در نهایت خیانت و این چیزا، به کار خودش پایان داد.
4. هفت
فیلم «هفت» برخلاف فیلمهای دیگر این لیست مستقیماً به خشونت اشاره نمی کند اما شخصیت جان دوی و کارهایی که انجام می دهد یکی از محرک ترین دلائل برای بیماران روانی بود که منتظر یک تلنگر برای انجام خشونت بودند. جان دوی فردی بسیار خونسرد ولی روانی بود که با منطق و دلائل خودش گناهکاران را با توجه به گناهی که انجام داده بودند، به شکل فجیعی به قتل می رساند و در آخر هم ادعا می کرد که آنها گناهکار بودند و می بایست از بین می رفتند!. مهمترین دلیلی که هرگز تماشاگر از جان دوی بیزار نکرد این بود که او به اعتقاد بسیاری، حرف منطقی ایی می زد!. همانطور که در پایان فیلم گفته می شود، جان دوی گناهکاران را به سزای اعمالشان در این دنیا می رساند و در نهایت هم خودش به دلیل گناهی که مرتکب شده از بین رفت. آیا او یک قهرمان بود یا یک جنایتکار؟ این سوالی بود که ذهن بسیاری را مشغول کرد اما نهایتاً به خیر گذشت و جهان قتلهایی مشابه قتلهای فیلم هفت را شاهد نبود.
3. قاتلین بالفطره
این فیلم در نوع خودش تنها نمونه به حساب می آید. اولیور استون در « قاتلین بالفطره » سعی در نشان دادن جامعه تبهکار آمریکا ( بنا به اظهارات خودش!) و جرم و جنایتهایی که در آن اتفاق می افتاد، داشت؛ اما نتیجه بسیار بیشتر از یک فیلم خشن معمولی بود. در این فیلم دو شخصیت به نام میکی و مالوری حضور دارند که نه به خاطر پول یا اعتراض به شرایط اجتماعی یا حتی رساندن حnatural_born_killersرفشان به گوش سیاسیون ، بلکه به دلیل اینکه از کشتن لذت می برند آدم می کشند!. آدم کشی برای این زن و مرد به مانند یک تفریح بسیار جذاب جلوه می کند که به واسطه آن به آرامش می رسند!.
تصویری که اولیور استون از این 2 شخصیت به تماشاگران ارائه داد، مدتها تیتر انتقادی رونامه ها و خبرگزاری های مختلف بود که همگی متفق القول معتقد بودند که این 2 شخصیت تنها باعث ایجاد یک الگو در ترویج خشونت در جامعه خواهند شد و البته پر بیراه هم نمی گفتند. ظاهراً تعداد قتل عام ها بعد از اکران فیلم « قاتلین بالفطره » در ایالات متحده گسرتش یافت و اگرچه هیچ کس نتوانست این افزایش خشونت ها را به گردن اولیور استون بیندازد، اما همه می دانستند که میکی و مالوری بدجوی تاثیر خودشان را روی مخاطب گذاشته اند. جالب اینجاست که استون پیش از نمایش فیلم مجبور شد تا تعداد زیادی از صحنه های خشن فیلم را سانسور کند تا فیلمش بتواند مجوز فعالیت دریافت کند! در شرح این صحنه ها آمده است :
سکانس محاکمه که در آن میکی شاهدی را در جایگاه شهود به قتل می رساند.
قطع کردن پاهای دو برادری که از طرفداران میکی و مالوری بودند.
زنده زنده سوزاندن یکی از قربانیان بر روی اجاق به دست میکی و مالوری.
کوبیدن سر رئیس زندان به میخ توسط شورشیان.
و…
2. مصائب مسیح
بازسازی حوادث روزهای آخر زندگی مسیح ( ع ) در سالهای نه چندان دور، سوژه محبوب فیلمسازان بود و هر فیلمسازی ترجیح مpassion_of_the_christی داد تا حداقل یک فیلم با چنین موضوعی تولید کند. روایت روزهای پایانی مسیح ( ع ) داستانی است که همگان آن را بارها شنیده اند و فیلمهای بسیاری هم درباره آن تماشا کرده اند اما تصویری که مل گیبسون در مقام کارگردان از این داستان ارائه داد در نوع خودش بی نظیر بود. به صلیب کشیدن مسیح ( ع ) برای تمام مردم جهان اتفاق ناگواری است که دل هر انسانی را به درد می آورد و مل گیبسون با آگاهی از این موضوع ، در « مصائب مسیح » تا می توانسته این صحنه ها را با خون و شکنجه و آه و ناله به تصویر کشیده است!.
میزان خشونت در این صحنه ها به حدی بود که بسیاری از تماشاگران نتوانستند تا به انتها این فیلم را تماشا کنند و ترک سالن سینما را برقرار ترجیح دادند. مشخص نیست که به چه دلیل مل گیبسون در دو سوم مدت زمان فیلم ، تاکید بر نشان دادن جزییات خشونت نظیرکنده شدن پوست مسیح ( ع ) یا میخکوب کردن دستش به چوب داشته است. « مصائب مسیح » که قرار بود فیلمی مذهبی باشد و مومنان مسیحی را به سینماها بطلبد ، تبدیل به فیلمی پرخشونت شد که شکنجه های قرون وسطایی اش مهمترین شاخصه اش به حساب می آید. امروز اگر بخواهیم تعریفی از « مصائب مسیح » ارائه کنم آن را فیلمی سراسر خشونت معرفی می کنم که بارِ مذهبی آن بسیار اندک است. اگر می خواهید شکنجه قرون وسطایی را ببینید، « مصائب مسیح » فیلم شماست!.
1. برگشت ناپذیر
شاید خیلی از شماها تابحال اسم این فیلم فرانسوی را نشنیده باشید اما باید خدمتتان عرض کنم که بعضی ها از این فیلم به عنوان خشن ترین فیلم تاریخ سینما هم یاد کرده اند. « برگشت ناپذیر » برخلاف فیلمهای هالیوودی که خشونت را با خونریزی معنی می کنند، فیلمی بسیار ساکن و آرام است که چند سکانس بیشتر ندارد. در بین این چند سکانس، 2 سکانس بسیار خشن است که تا به امروز نمونه دومی برای آن پیدا نشده است؛ اولی مربوط به سکانس ابتدایی فیلم می شود که دirrevisibleر یک کلوب همجنسگراها سپری می شود و به شکل بسیار خشنی هم پایان می پذیرد. در این سکانس یک نفر با کپسول تا می تواند به صورت یک نگون بخت می کوبد و اینقدر این کار را تکرار می کند تا صورت طرف مقابل کاملاً از بین برود و جالب اینجاست که این سکانس به واضح ترین شکل ممکن به تصویر کشیده شده است!.
و سکانس دوم که به راحتی می تواند در رده 5 سکانس خشن برتر تاریخ سینما بگنجد، مربوط به زنی به نام آلکساندرا ( مونیکا بلوچی ) است که در مسیر رفتن به مترو به شدیدترین و زشت ترین شکل ممکن توسط یک بیمار جنسی مورد تجاوز قرار می گیرد و در نهایت هم بر اثر مشت و لگدهایی که این منحرف جنسی بر سر و صورت او می کوبد، به کما می رود!. « برگشت ناپذیر » سالها پیش کاندید دریافت نخل طلای کن شده بود و همان زمان هم نقدهای بسیار متفاوتی از این فیلم منتشر شد. عده ایی معتقد بودند که فضای چنین داستانی به تصویرسازی واقع گرایانه هم نیاز داشت و به همین دلیل کار کارگردان موفق بوده است، اما عده ایی دیگر معتقد بودند که گاسپار نوئه ( کارگردان این فیلم ) فیلمی ساخته که نفرت در سرتاسر آن موج می زند و سکانس تجاوز هم که گل سرسبد دیوانگی نوئه در این فیلم بوده است!.
«برگشت ناپذیر» همچنین رکوردار فراری دادن تماشاگرانش از سالنهای سینما نیز هست!، گفته می شود در جریان اکران این فیلم در سینما و هنگامی که سکانس تجاوز به نمایش درآمد، تعداد زیادی از تماشاگران با چهره عصبی سالن سینما را ترک کردند ، عده ایی از خانواده ها به سرعت به سمت در خروجی دویدند ، عده ایی از خانمهای محترم غش کردند! و در نهایت هم تعدادی جوان در سالن سینما باقی ماندند و فیلم را تا به انتها تماشا کردند!
منبع: مووي مگ