خلق شخصیت های سه بعدی
فیلمنامه نویسان ضرب المثلی دارند که می گوید: «اگر شخصیت های شما روی کاغذ جان نگیرند، روی پرده هم زنده نخواهند شد. وقتی فیلمنامهای رد می شود، یکی از دلایل مرسومش ایراد به شخصیت پردازی است. این مسئله به شیوه های گوناگونی بیان می شود:
ارزشی برای شخصیتها قائل نشدم. با قهرمان رابطه برقرار نکردم. به این آدم ها اعتقادی ندارم. نفهمیدم چه چیزی این آدم ها را خاص می کند.
هرچه گفته شود، در نهایت به این معنی است که شخصیت ها سه بعدی نبوده اند. در این بخش در خواهیم یافت که شخصیت هایی خلق کنیم که در ذهن خواننده فیلمنامه جان بگیرند. نگاهی خواهیم کرد به اینکه چگونه سریع به شناختی از درون و برون شخصیت ها دست یابید و چگونه طرز برخورد آنها را برای تماشاگر روشن و برملا کنید. در فیلمنامه نویسی، حرفی که شخصیت می زند به اهمیت کاری است که انجام میدهد. بنابراین، به شیوه ماهرانه نوشتن گفتگو نیز خواهیم پرداخت.
چه چیزی شخصیت را سه بعدی می کند؟
شخصی را که در برخورد کوتاهی می بینید و درباره اش اطلاعات کمی دارید، به خوبی و «واقعی» دوستان چندین و چند ساله نمی شناسید. شاید براساس ظاهر و تأثیر اولیه قضاوتی سطحی درباره او بکنید، اما عدم اطلاعات و تجربه های مشترک، فراتر رفتن از این قضاوت سطحی را مشکل می سازد. اما در مورد دوست قدیمی، حس طنزپردازی، سابقه طرز برخورد سیاسی، موارد مورد تنفر، علایق و سلایق او را می دانید. هدف شما به عنوان فیلمنامه نویس انتقال این حس به تماشاگر است که شخصیت های محوری شما را تقریبا به اندازه دوستانش می شناسد. همیشه لزوما آدم های شما را دوست ندارند و در بعضی داستان ها حتی مایل نیستند که دوستشان دارند. به عنوان مثال، اگر فیلم های پدر خوانده را دیده باشید، لزوما دلتان نمی خواهد با مایکل کرلئونه شام بخورید. بی تردید احساسی شما را وا می دارد که بپرسید، چه چیز او را تا این حد خشن میکند؟ بار دیگر به پاتن ، جولیا ، لورنس عربستان، در گرمای شب یا فیلم محبوب خود فکر کنید تا متوجه شوید که تأثیر شخصیت محوری هنوز به قوت خود باقی است، در حالی که مدت هاست جزئیات مربوط به طرح را فراموش کرده اید.
اگر می خواهید تماشاگر شخصیت شما را خوب بشناسد، شما باید او را به خوبی بشناسید و اغلب فیلمنامه نویسان شخصیت های خود را نمی شناسند. به اندازهای درباره آنها می دانند که شخصیت ها بتوانند نیازهای طرح را مرتفع کنند، و همین امر باعث ساده به نظر رسیدن شخصیت های روی پرده می شود. اجازه دهید نمونهای را در قالب تمرین به شما عرضه کنیم. پنج دقیقه وقت بگذارید و یک صفحه گفتگوی زن و شوهری را بنویسید که شوهر دیر از سر کار به خانه برگشته و به زنش تلفن نکرده تا اطلاع دهد.
تمام شد؟ حالا پنج دقیقه دیگر وقت بگذارید و یک صفحه گفتگوی پدر و مادرتان را بنویسید که پدرتان دیر از سر کار به خانه برگشته و به مادرتان تلفن نکرده تا اطلاع دهد.
هر وقت من (ولف) از دانشجویانی که در کارگاه های فیلمنامه نویسی شرکت می کردند، می خواستم این تمرین را انجام دهند، اغلب مجموعه گفتگوهای متن دوم بهتر بود. کار دانشجویانم معمولا خاص و با طنز ادا میشد و پر از حمله و دفاع باورپذیر بود. صفحات اول نیز اغلب ضعیف و مصنوعی از آب در می آمدند. چرا؟ خیلی ساده است؛ چون اكثر ما پدر و مادرمان را خوب می شناسیم و از این دانش راحت می توانیم استفاده کنیم. مگر اینکه تمرین اول را براساس زوجی که کاملا می شناسید بنویسید؛ در این صورت، زیاد نباید به آنها بپردازید و بیشتر روی خود جر و بحث متمرکز شوید تا آدم هایی که دارند جر و بحث می کنند.
چگونه می توان شخصیت ها را شناخت؟
بعضی نویسنده ها توصیه می کنند که زندگینامه کاملی به صورت داستان کوتاه درباره شخصیت های اصلی بنویسید فکر خوبی است، اما زیاد وقت می برد و وقتی می خواهید نوشتن فیلمنامه را آغاز کنید، به دلیل نوشتن زندگی نامه های طویل طی یکی دو هفته، خسته اید. در ضمن اگر در حین نگارش فیلمنامه بخواهید به نکته خاصی درباره شخصیت برسید، باید به روایت سی صفحه ای زندگی نامه مراجعه کنید که باز هم وقت گیر است به جای این کار، از فهرست سؤال های زیر استفاده کنید. این فهرست برداشت از کتاب هنر نمایشنامه نویسی اثر لاجوس اگری است که آخرین چاپ آن بیست و پنج سال پیش صورت گرفته و در مجموعه کتاب های نمایشنامه نویسی جای می گیرد تا فیلمنامه نویسی؛ اما کماکان مفید است و ما آن را به شدت توصیه میکنیم). این فهرست را به عنوان راهنما مورد استفاده قرار بدهید؛ اگر فکر میکنید که برای توضیح بعضی جنبه های شخصیت نیاز به جای بیشتری دارید، هر چند صفحه که نیاز دارید به کار ببرید و اگر سؤال های مناسب دیگری برای شما مطرح شد، آنها را به فهرست اضافه کنید.
تجزیه و تحلیل شخصیت
1. نام:
2. جنس:
3. سن:
4. ظاهر جسمانی
5. نظر این شخصیت درباره ظاهر خودش چیست؟
6. دوران کودکی شخصیت را برحسب موارد زیر توضیح دهید:
- الف) رابطه با پدر و مادر
- ب) رابطه با خواهر و برادر
- ج) رابطه با آدم های کلیدی جوانی
- د) طرز زندگی در طی رشد
- ه) آموزش و تحصیل و فعالیتهای کودکی (سرگرمی، علایق و سلایق)
- ز) مکان (های) رشد
7. تحصیل شخصیت را پس از دوره دبیرستان و همین طور خدمت نظام، توضیح دهید.
8. رابطه فعلی شخصیت را با آدم های زیر توضیح دهید:
- الف) پدر و مادر
- ب) خواهر و برادر
- ج) آدم های کلیدی دیگر دورة جوانی
9. زندگی عاشقانه شخصیت را توضیح دهید (ازدواج کرده؟ درگیر عشق است؟) و هرگونه سابقه مربوط به این موضوع را بنویسید (به عنوان مثال، ازدواج قبلی، رابطه عشقی).
10. زندگی جنسی شخصیت و عقاید اخلاقی شخصیت را توضیح دهید.
11. آیا شخصیت فرزند دارد؟ در این صورت، رابطه اش را با آنها توصیف کنید. واگرنه، طرز برخوردش را با بچه ها شرح دهید.
12. سابقۀ مذهبی و اعتقادات مذهبی فعلی او چیست؟
13. شغل شخصیت چیست؟
14. رابطه شخصیت با رییس و همکارانش را شرح دهید.
15. نظر شخصیت درباره شغلش چیست؟
16. سرگرمی یا فعالیت های اوقات فراغت شخصیت چیست؟
17. فلسفه زندگی (جهان بینی شخصیت را توضیح دهید.
18. دیدگاه سیاسی شخصیت را توصیف کنید.
19. وجوه اصلی فردیت شخصیت از جمله، خوشبین است یا بدبین، درون گراست یا برون گرا و … را جمع بندی کنید.
20. شخصیت به چه چیز افتخار می کند؟
21. شخصیت از چه چیز شرمنده است؟
22. وضعیت تندرستی شخصیت را شرح دهید.
23. شخصیت چقدر باهوش است؟
24. رابطه شخصیت با شخصیت های دیگر فیلمنامه را خلاصه نویسی کنید.
اگر عبارات کوتاهی در جواب این سؤال ها بنویسید، تصویر جامعی از شخصیت را به شکلی در اختیار دارید که به راحتی می توانید به آن رجوع کنید. اکنون می دانید که این شخصیت ها در زندگی چه کارکرد و نقشی دارند. همچنین باید بدانید که در داستان خاصی که شما انتخاب کرده اید تا تعریفش کنید، چه نقشی ایفا می کنند. همان گونه که به تفصیل در فصل قبل بحث کردیم، قلب هر فیلمنامه کشمکش است و کشمکش وقتی به وجود می آید که شخصی چیزی را بخواهد و شخص دیگری (یا چیز دیگری مانع رسیدنش به هدف شود. بنابراین، به سؤال های زیر نیز باید پاسخ دهید:
25. هدف شخصیت در فیلمنامه چیست؟
26. چرا میخواهد به این هدف دست یابد؟
27. چه کسی یا چه چیزی می کوشد تا شخصیت را از رسیدن به این هدف بان دارد؟ و چرا؟
28. چه مقدار توان و قدرت این شخصیت به او کمک میکند تا تلاشش برای دستیابی به هدف به ثمر برسد؟ چه مقدار ضعف، او را موفق نمیکند؟
براساس دانسته های شما از شخصیت، باید بتوانید کنش و واکنش او را در هر خیز اصلی داستان فیلمنامه دقیقا معین کنید. از آنجا که گفتگو عنصری مهم است، به همین اندازه باید از طرز صحبت شخصیت نیز آگاه باشید. برای این منظور، به این سؤال ها نیز پاسخ دهید:
29. قدرت بیان شخصیت شما چقدر است؟
30. آیا شخصیت لهجه خاصی دارد؟ (در این صورت، آن را شرح دهید).
31. آیا شخصیت عامیانه حرف می زند یا زبان تخصصی خاصی دارد؟ (در صورت دوم، آن را توضیح دهید.)
با جواب دادن به این سی و یک پرسش، شخصیت های خود را کاملا میشناسیدل طبیعی است که تمام این اطلاعات در فیلمنامه نخواهد آمد؛ در واقع، بخش کمی از آن مطرح می شود. با وجود این، براساس این اطلاعات گفته ها و اعمال شخصیت شکل می گیرند و از این رو فیلمنامه شما را بسیار غنی خواهند کرد.
آیا مبنا قراردادن آدم های واقعی، فکر خوبی است؟
تا حدی، بله. اگر تمرین قبلی را انجام داده باشید، متوجه شده اید که با استفاده از اطلاعات مربوط به آدم های واقعی متن بهتری می توان نوشت. با وجود این اکثر نویسندگان خوب معتقدند که شخصیت های آنها ترکیبی از آدم های واقعی اند؛ قهرمان لحن طنزآمیز هم اتاقی نویسنده، جرئت رفیق دوره سربازی نویسنده و ترس غیرعادی مردی را صاحب است که در سفر نویسنده به پرو با او همسفر بوده است. درام سازمان یافته تر و فشرده تر از زندگی واقعی است. بنابراین، نباید آدمهای واقعی را مثل الگوی خیاطی برای فیلمنامه در نظر بگیرید. اما با گزینش و انتخاب خصوصیت های آنها، می توانید دورگه هایی خلق کنید که با نوشتن فیلمنامه مثل آدم های واقعی به نظر برسند.)
شایان ذکر است که نه تنها واقعیت عجیب تر از ادبیات داستانی است، بلکه مردم چیزهای خاصی را در زندگی واقعی می پذیرند که در ادبیات داستانی مسخره میکنند. اگر برای دوستتان قسم بخورید که عمو ارنی نامی دارید که سر صبحانه توپ گلف می خورد و به نظر آن دوست شما آدم راستگویی باشید، حرف شما را قبول خواهد کرد. اما اگر شخصیتی خلق کنید که سر صبحانه توپ گلف بخورد، تماشاگر به سختی آن را می پذیرد. اگر فیلمنامه ای جسارت آمیز مینویسید و چیز بسیار عجیب و غریبی را باید در فیلمنامه بگنجانید، راه را برای آن هموار کنید. کمی زمینه چینی کنید، طوری که این حادثه یا خصوصیت کاملا مورد بی توجهی قرار نگیرد و یکی از شخصیتها را واداريد تا درست مثل تماشاگر نسبت به آن واکنش کند (یعنی با بی اعتقادی، ترس، جا خوردن، یا …) بعد، به واکنش های این شخصیت می پردازید، که در واقع به واکنش های تماشاگر می پردازید.
چگونه می توانید تماشاگر را وادارید تا با شخصیت ها همذات پنداری کند؟
اگر می خواهید که خواننده در فیلمنامه شما غرق شود، باید به نحوی از انحاء با شخصیت ها به خصوص با قهرمان همذات پنداری کند (و البته در نهایت تماشاگر به همین صورت عکس العمل نشان خواهد داد). اگر شخصیت محوری شما یک قهرمان واقعی باشد، این کار سخت نیست: به هر حال، همه ما قوی، پر دل و جرئت، صاحب نظر و جذاب هستیم. اما اگر قهرمان چنین آدمی نباشد چی؟ اگر مکبث یا پدرخوانده مافیا یا سارق بانک باشد، چی؟ موضوع مهمی که باید به یادداشت، این است که حتی شخصیت های دارای عیوب و نقص های جدی هم انسان هستند و مثل دیگران انگیزه خاصی دارند. شخصیتی می خواهد برای نامزدش النگوی گران بهایی بخرد. بنابراین، کار دومی پیدا می کند. شخصیت دیگری می خواهد برای نامزدش النگوی گرانبهایی بخرد. بنابراین، جواهر فروشی را می زند. مورد اول را به این دلیل تحسین میکنیم که شخصیت از راه درستی استفاده میکند و در مورد دوم، وسیله رسیدن به هدف را تقبیح می کنیم. اما در هر دو مورد می توانیم با انگیزه همذات پنداری کنیم.
بهترین نمونه برای این امر فیلم های پدر خوانده است. آدم کاری را که مایکل کرلئونه انجام می دهد، تحسین نمی کند، اما مفهوم است که چگونه به تدریج درگیر کار خانواده می شود؛ چگونه وقتی مزه قدرت را می چشد، خواهان قدرت بیشتری میشود؛ چگونه وقتی برادرش کشته می شود خواهان گرفتن انتقام میشود. فیلم نمونه دیگر فیلم بانی و کلاید است که شناخت کاملی از شخصیت های اصلی در اختیار تماشاگر قرار میدهد. اگر شخصیت های خود را خوب بشناسید و علت اعمال آنها را برملا کنید، تماشاگر با شما همراه خواهد شد.
و این ما را به صحبت خاصی درباره شخصیت های شرور هدایت میکند. شخصیت های منفی یک بعدی ترین شخصیت های سینما و به ویژه تلویزیون هستند. آنها کارهای ناخوشایندی انجام میدهند. چرا؟ چون آدم های بدی هستند. چرا آدمهای بدی هستند؟ چون کارهای ناخوشایندی انجام میدهند چیزی که نویسندگان کم تجربه یا تازه کار در نظر نمی گیرند، این است که شخصیت های شرور به ندرت ذاتا شرور و منفی اند. حتی هیتلر برای اعمال وحشتناک خود دلایلی داشت. دلایلی موجهی نداشت، دلایلی نداشت که هر کسی را که ارزشی برای حیات بشر قائل باشد، راضی کند؛ اما دلایلی داشت.
اگر در فیلمنامه خود شخصیت های شرور دارید، اطلاعاتی درباره انگیزه آنها ارائه کنید. این کار نیازی به تشریح یک رساله روانشناسی یا یک قطعه تفسیری و تعریفی بلند ندارد؛ یکی دو سرنخ کافی خواهد بود. شما سعی نمیکنید که تماشاگر را قانع کنید که دلایل شخصیت شرور خوب و قابل قبول هستند، بلکه فقط دلایلی در کارند. به عبارت دیگر، اینکه شخصیت شرور مثل تمام ابنای بشر، براساس نیاز یا تمایلی عمل میکند.
تماشاگر وقتی با شخصیت های شما همذات پنداری میکند که آنها را درک کند و اعمال آنها را موجه و معقول بیابد. فرض کنید که شخصیت ما زن جوان باهوشی است که شب را به تنهایی در یک پانسیون قدیمی سپری می کند. او یک بچه گربه لت و پار شده را یافته، قطرات خونی بر فرش دیده و حالا سر و صدای عجیب و غریبی از زیرزمین به گوش می رسد. اگر دیوانه نباشد، چه می کند؟ از این خانه جهنمی میزند بیرون! چه می کند؟ به زیر زمین می رود! چرا؟ چون فیلمنامه نویس میخواهد که با رفیقی نعش مانند مواجه شود که طی صد و دوازده سال گذشته آنجا زندگی می کرده است. در نوع به خصوصی از فیلم، تماشاگر با این نوع غیرمعقول کنار می آید؛ زیرا هیچ بخش از فیلم را به هیچ وجه جدی نمی گیرد. اما حتی در فیلم های ترسناک نویسنده خوب، دلایلی معقول برای هر عمل شخصیت می تراشد. در این مورد، احتمالا زن در حال آماده شدن برای بیرون رفتن است که ناگهان متوجه میشود که سگش به زیرزمین هجوم برده پارس میکند و وارد زیر زمین می شود. اگر این سگ مثل بچه ای برای زن معرفی شده باشد، این حقیقت را می پذیریم که او خطر کند و برای آوردن سگش به زیرزمین برود.
آیا شخصیت شما باید طی فیلمنامه متحول شود؟
همه ما مدام تغییر می کنیم، اگرچه معمولا به حدی آرام که نه خودمان متوجه می شویم، نه نزدیکانمان. این تغییرات جسمی، عاطفی و فکری است. اگر مدتها از دیگران دور بوده باشیم، تغییرات دیگران را خیلی واضح تشخیص میدهیم. به این دلیل است که بیستمین سالگرد تجدید دیدار دوستان دبیرستانی تجربهای این چنین شگفت انگیز و عجیب و غریب است: همه مسن شده اند، در حالی که ما ترتیبی داده ایم تا همان طور بمانیم. گاهی شاهد تحولات شدیدی در دیگران هستیم که معمولا تحت تأثیر حوادث شدیدی صورت میگیرد: پدری که پس از مرگ پسرش در تصادف اتومبیل خدا را می یابد؛ زنی که پس از آگاهی از ازدواج مجدد شوهرش زندگی جدیدی را آغاز می کند.
بی تردید جذابیت انکارناپذیری در دیدن تغییر و تحول آدمهاست که در نتیجه رودر رو شدن با حوادث مهم زندگی پیش می آید. درام هایی چون مردم عادی و شرایط عزیز شدن این روند را به نحو تحسین برانگیزی نشان داده اند و موفق هم بوده اند. اگر فیلمنامه شما به شخصیت های واقعی در مواجهه با چالش های مهم می پردازد، تقریبا نشان دادن تحول آنان ناگزیر است.
از شخصیت بعضی فیلم ها لزوما انتظار نمی رود که تغییر یا تحول پیدا کنند. فیلم های کمدی، ترسناک، پر تحرک و افسانه های علمی در این مقوله میگنجند به عنوان مثال، ایندیانا جونز طی ماجراهایی که پشت سر می گذارد تغییر و تحول خاصی نمی کند، که تأثیری هم بر مقدار فروش ندارد. اگر فیلم شما متمرکز بر سرعت زیاد باشد. توجه بیش از حد به تغییر شخصیت داستان را کند می کند. با وجود این، اگر به اندازه کافی ماهر باشید که همه چیز را با سرعتی هیجان انگیز پیش برانید و در عین حال نشان دهید که شخصیت ها طی حوادث زندگی خود چه تغییری را از سر می گذرانند، از امتیازات هر دو جنبه برخوردار خواهید شد.
ساختمان پردازی عالی شخصیت ها به هیچ نمی ارزد، اگر طرز صحبت آنها باعث شود که غیرواقعی به نظر برسند، به هیچ نمی ارزد. بنابراین، اجازه دهید به موضوع مربوط به گفتگوی خوب و گفتگوی بد بپردازیم.
قسمت نهم آموزش فیلمنامه نویسی را در لینک زیر بخوانید:
با سلام و احترام
لطفا این دوره را هر چه سریع تر کامل کنید.
سپاس.
سلام خدمت شما
بله حتما. به زودی تکمیل میشه